زیر سقف آسمان

زیر سقف آسمان مقام یک جست وجوگر است.

هاشمی رفسنجانی بعد از 32 سال به دنبال «اسلام حقیقی»

سرآغاز: متن زیر بخشی از سخنان آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی است که نشان می‌دهد وی بعد از 32 سال از گذشت انقلاب اسلامی به دنبال پیاده شدن اسلام حقیقی است. البته وی نمی‌گوید اسلام حقیقی بل‌که می‌گوید » تلاش كنیم آن اسلام واقعی و با محتوا را مردم در عمل ببینند و علاقمند شوند». منظور وی از «اسلام واقعی» همان اسلام حقیقی است زیرا واقعی یعنی آن‌چه هست و اسلام حقیقی یعنی اسلام آرمانی و مطلوب. در سخنان آقای رفسنجانی پیدا است که اسلامی که اکنون هست مطلوب نیست. سخنان هاشمی رفسنجانی در اجلاسیه‌ی اسفند 1389 مجلس خبرگان از هر نظر خواندنی است و نکات بسیار بسیار مهمی در آن نهفته است و متن سخنان ایشان را می‌توان تحلیل محتوا کرد و با بررسی آن وضعیت کشور و نظام جمهوری اسلامی را تحلیل کرد. بعد از سخنان هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه‌ی پس از انتخابات ریاست جمهوری که آخرین نماز جمعه‌ای بود که وی اقامه کرد، این سخنان مهم‌ترین سخنان هاشمی رفسنجانی است. من بخشی از سخنان وی را که بیش‌تر مربوط به «اسلام واقعی» و اسلام حقیقی و اسلام در ایران معاصر است می‌آورم تا مورد توجه قرار گیرد. شاید روزی گفتار ایشان را به‌نحوی تحلیل کنم؛ شاید. این را هم بگویم که من لزوما با تمامی نظرات‌شان موافق نیستم؛ به‌ویژه با تحلیل‌شان از شرایط ایران پیش از انقلاب! ضمنا عکس از ساتیار امامی است که فارس نیوز منتشر کرده است.

«مرجعیت در این زمینه بسیار تأثیرگذار است. تفاوتی را كه بین آیت‌الله كاشانی در زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت در گذشته با زمان خودمان می‌بینیم این است كه این بار رهبری به عهده مرجع تقلیدی مانند حضرت امام(ره) بود و مردم حرف ایشان را برای خودشان به هر نحو حجت می‌دانستند، اما در زمان آیت‌الله كاشانی با توجه به اینكه ایشان شخصیت منزه و عالم و مجاهدی بود این حجیت را برای مردم نداشت. اما اشارات امام برای مردم راهگشا بود.

نیروی عظیم روحانیت در دوران مشروطیت و در زمان نهضت ملی این‌گونه نبود. حوزه‌های علمیه محصول كار مدبرانة مرحوم شیخ عبدالكریم حائری و آیت‌الله العظمی بروجردی بود كه در این دوره بالغ شده و در خدمت انقلاب قرار گرفته بود و زبان گویایی بود كه سالی چندین بار افكار حوزه به همه ایران می‌رفت و به همراه افكار مردم به حوزه برمی گشت و چنین ارتباطی برقرار بود كه هیچ حزبی در دنیا نمی‌تواند چنین ارتباطی را برقرار كند.

پس اسلام، تشیع و روحانیت پایه‌های اصلی و ولایت فقیه كه در آن زمان به طور غیررسمی و غیرقانونی در امام متبلور بود گرچه ما هنوز چنین قانون اساسی نداشتیم، اما مردم واقعاً به حكم ولایی عمل می‌كردند و هر چه امام می‌گفتند مردم به همان عمل می‌كردند. هرچند كه برای آنها گاهی قدری مشكل بود، وقتی دستور شكستن حكم تقیه را دادند، آنهایی كه در میدان بودند واقعاً به هر قیمتی عمل كردند، می‌گفتند تقیه حرام است و لَوْ بلغ ما بلغ و این خیلی موارد را آن موقع برای ما حل كرد.

همه اینها در ظرف حضور مردم بود، اگر تنها مرجعیت و روحانیت بودند ولی مردم نبودند در خلاء چیزی به دست نمی‌آمد تا بتوانیم كاری انجام دهیم. این حرف‌ها همه در كتاب‌های فقه و اصول و كلامی ما بود، اما این بار حقیقتاً مردم بودند. در ابتدا مردم با وسعت در لغو مصوبات دولت، انجمن‌های ایالتی و ولایتی آمدند و حضور مردم بی‌سابقه بود.

15 خرداد هم همین طور بود، بعد خفقان شد در ظاهر نبودند ولی در باطن حقیقتاً بودند، ما این را لمس می‌كردیم كه مردم چقدر مبارزین را دوست ‌دارند. دریای عظیم مردمی ایران باعث شده بود كه نیروهای انقلابی احساس پشتوانه كافی در همه صحنه‌ها داشته باشند. آن روزهایی كه بسیار سخت شده بود مردم نمی‌گذاشتند حتی خانواده‌های زندانی‌ها كه خیلی هم زیاد بودند. مشكل پیدا كنند و به صورت‌های مختلف به آنها رسیدگی می‌كردند.

این عوامل كارساز بود. آن موقع اسم اسلام و شیعه كافی بود. چون مردم بهشت را پشت سر این اسم در زندگیشان مشاهده می‌كردند و واقعاً مردم را به امید یك زندگی كاملاً اسلامی و انسانی جذب می‌كرد. آن موقع مسائل خفقان و سلب آزادی و استكبار را داشتیم و آمریكا در اینجا در همه شئون ارتش، ساواك، سازمان برنامه، نفت، سیاست و دربار و حتی در احزاب نفوذ داشت و اما مسئله اصلی كه مردم را نگاه می‌داشت، مسئله اسلام و امیدی كه مردم به امت و جامعه اسلامی داشتند كه انشاءالله این امید همیشه باقی بماند و عامل آگاه‌بخشی هم به عهده حوزه‌های علمیه و دانشگاهیان بود.

اما امروزه در دنیا این‌گونه نیست و بیشتر از ابزار دیجیتال، اینترنت، سایت‌ها و ماهواره‌ها و مخابراتی استفاده می‌كنند و منبع آگاهی‌رسانی می‌تواند متنوع و گاهی هم منحرف‌كننده باشد. لذا مردم گاهی دچار مشكلاتی شوند، ولی ما دچار این مشكلات فكری نمی‌شدیم. بلكه مشكلات عملی بود و نیروهای مبارز در زندان این مشكلات را نداشتند. پس افتخار ما پیشتازی حركت ضداستكباری و ضداستبدادی است و اجرای اسلام ناب را در تاریخمان ثبت شده داریم.
قطعاً این تجربه در بیداری دنیای اسلام بی‌تأثیر نیست، درخصوص میزان تأثیر آن نیز برای اینكه اغراقی نكنیم. باید بگوییم كه حتماً مؤثر بوده. عوامل زیادی هستند كه هنوز تحت تأثیر همان حركت‌های ایران هستتد.

بدون عواملی كه بیان كردم حركتی به وجود نمی‌آید و برای بقاء و تكامل این انقلاب همه این عوامل باید در صحنه باشند. یعنی اگر ما از اسلام غفلت كنیم اشتباه بزرگی كرده‌ایم. البته اسلامی كه می‌گویم اسلامی لفظی نیست و عمل می‌خواهد. وعده‌هایی كه به نام اسلام و قرآن می‌دادیم، در عمل باید مردم مشاهده كنند كه صدق كرده است و نمی‌توانیم همیشه به آینده واگذار نماییم.

واقعاً باید مقید به اسلام باشیم، اگر احساس كنیم كه باز می‌خواهند با شعار كار را ادامه دهند خدای ناكرده ممكن است انسجام مردم از دست برود. بالاخره باید ببینیم اسلام شامل چه چیزی است مقداری عقاید است كه اساس كار ماست. به عقاید مردم خیلی كمك شده و خیلی چیزها گفته شده است ولی باز می‌بینید كه چقدر با پریشان‌گویی، شیطان‌پرستی، كارهای عجیب و غریب و عرفان‌های كاذب، مردم را منحرف می‌كنند و همه جا هستند عوامل و ریشه‌های اینها چیست؟ برای حفاظت اینها قطعاً باید یك كار بزرگی انجام دهیم.

مسئله احكام و مساجد موجود است مساجد ما الحمدلله بد نیست. مردم حضور دارند و ما باید بیش از اینها مورد توجه قرار دهیم. مسائل جوانان باید مورد توجه بیشتر ما باشد. كسانی كه از نسل ما بودند آنها مثل ما هستند و مشكلی ندارند، ولی ما باید به فكر جوان‌های امروز باشیم. بنا نبود كه در انقلاب ما یك دوره حكومت كنیم و تمام شود. اساس بر این است كه حكومت انقلاب اسلامی به حكومت امام زمان وصل شود. باید مواظب نسل جوان باشیم و همه می‌دانیم كه الان نسل جوان مشكل دارد و نباید از آن غافل باشیم.

اخلاق ركن اساسی جامعه اسلامی است و امروز می‌بینیم اخلاق در جامعه آسیب دیده، دروغ‌ها از سطوح رسمی تا دیگران خیلی وسیع شده، آمار دروغ گفتن، وعده دروغ دادن، تخلف وعده كردن، تهمت زدن، فریب دادن، ریاكاری، شعارهای بی‌محتوا دادن اینها همه برخلاف اسلام است، ما باید فكری برای این معضل بكنیم و اگر كاری نشود تحقیقاً تردید پیش می‌آید و خانواده‌ها
آسیب‌پذیرتر می‌شوند.

آمار طلاق افزایش یافته و آمار ازدواج‌ها كم شده است، می‌بینیم بحث دختران فراری یك مسئله جدّی شده و در خیابان‌ها آن چیزی كه باید باشد نیست. آن شرایطی كه بعد از انقلاب سالها هم ادامه داشت و در زمان جنگ به خصوص بیشتر مراعات می‌كردند باید آن‌گونه مراعات بكنیم.

من فكر می‌كنم یكی از كارهای مهم كشور در این‌گونه موارد، البته ترساندن و با زور و زندان رفتن نیست. در اسلام زور، حد، مجازات و تعزیر هست. البته اینها بعد از این است كه ایمان و اعتقاد مردم را تقویت نماییم. البته با انسان‌های یاغی باید برخورد كرد. با پیاده شدن اسلام در جامعه نیازی به این همه پلیس و زندان وجود نخواهد داشت.

لذا من فكر می‌كنم یكی از كارهای مهم این است كه تلاش كنیم آن اسلام واقعی و با محتوا را مردم در عمل ببینند و علاقمند شوند».

4 دیدگاه»

  معین wrote @

سلام

از صحبت های ایشان در این سخنرانی مهم چنین برداشت نمی کنم که شما در عنوان این مطلب بیان کرده اید. به نظر می رسد ایشان بیش از هرچیز به دنبال تثبیت دستاوردهای 32 سال حاکمیت جمهوری اسلامی و کارآمدی بیشتر آن و رفع آبرومندانه چالش های موجود در چارچوب هنجارها و روال های حاکم بر تفکر و عمل مردم و نخبگان مومن به این روال ها هستند.

  ehsan wrote @

salam ostad
man yeki az daneshjoaton hastam
taze ba weblogeton ashna shodam
in yetike : اخلاق ركن اساسی…
mano yade in ahang endakht inam linke ahang :
[audio src="http://ir-upload2.info/download/Album/Shahin%20Najafi/Sale%20Khoon/128/4.Shahin%20Najafi%20-%20Party%20Siasi.mp3" /]

  شهین غلامی wrote @

سلام آقای محدثی
من خیلی دنبال ایمیلتون گشتم اما متاسفانه پیدا نکردم. میخوام در ارتباط با موضوع پایان نامه م باهاتون مشورت کنم. اگه میشه لطفا به من یه ایمیل بزنید.

  رضا wrote @

من نمی فهمم. پیاده کردم اسلام واقعی یعنی چه. اسلام مگر برای هدایت بشریت نیست؟ پیام آنهم روشن است. هرکسی بخواهد هدایت می شود هر کسی نخواهد و جنسش شیشه خورده داشته باشد نمی شود. مگر آنهایی که این ۱۴۰۰ سال پیاده شدن «اسلام واقعی» را ندیدند هدایت نشدند و همگی به جهنم می روند‌؟

این اسلام سبز و سیاه هم از همین مقوله است.
اول تکلیف ما را روشن کنید. آیا ما احتیاج داریم ا»سلام سبز» ی درست کنیم تا «اسلام سیاه» نتواند در هدایتگری
اسلام خدشه وارد کند، یا اینکه کافیست که مغلطه اسلام سیاه را بشناسانیم، آنجا که می گوید » تا به حال اسلامی نبود و حال ما با زور و چماق شما را به سمت این آسلام می بریم.» اگر ما هم بخواهیم به اسلام سبز نا موجود بپردازیم به همان مغلطه دچار شده ایم. مگر اینکه بگوییم اسلام سبز هست و در این هزاران ساله توسط‌ پدران و مادران ما کمابیش به آن عمل می‌شده، و ما در پروژه اسلام سبز تنها به دنبال
ترجمه این اسلامبه زبان جامعه جدید به صورت سیستماتیک هستیم.


بیان دیدگاه