خیلی حرف عجیبی است که کسی بیاید یقهی شما را بگیرد و کتکات بزند و به سویت مشت و لگد پرت کند به این دلیل که رفتارت جوانمردانه نبوده است؟ آخر مگر میتوان از دیگران انتظار رفتار جوانمردانه داشت؟ مگر نه اینکه جوانمردی فضیلت است و فضیلت امتیاز است و نه وظیفه؟ مگر نه اینکه فضیلت شایستهگی میخواهد و ما از افراد نباید بیش از وظیفهشان انتظار داشته باشیم؟ دروازهبان استیلآذین ناجوانمردانه وقتکشی میکرد و بیخود و بیجهت خود را به زمین انداخت و توپ را با هدف وقتکشی به اوت انداخت، آنگاه خودش و تیماش از علی دایی و تیماش انتظار جوانمردی دارد؟ حالا اگر کسی هنوز فضیلت جوانمردی در وی رسوخ نیافته و یا بنا به هر دلیلی نمیخواهد محققاش سازد، باید یقهاش را بگیریم و کتککاری و وحشیگری کنیم که چرا شما رفتار جوانمردانه نکردهاید؟ یاللعجب! آیا رفتار جوانمردانه نکردن، مجوز وحشیگری میدهد؟!
مجید جلالی مربی فهیم ایرانی هم در ریشهیابی ماجرا نشانی غلط میدهد و بیمسؤولیتی و بیاخلاقی اهالی فوتبال را از طریق فرافکنی به قلمرو بیرون از عرصهی فوتبال توجیه میکند؛ چون اهالی فوتبال فقط بلدند پول هنگفت بگیرند اما بهخاطر رفتارهای نادرست و ناهنجارشان مؤاخذه نشوند و مسؤولیت رفتارشان را نپذیرند. او نوشته است: «واقعیت دیگر این است که بداخلاقیهای کنونی فوتبال از فضای جامعه نشأت میگیرد و نباید ریشه تمامی ناهنجاریها را در خود فوتبال جستوجو کرد» (جلالی، «ادای بازی جوانمردانه»، روزنامهی شرق 28/1/1390، ص1). تو گویی جامعه واقعیتی است در ورای همهی ما و ما انگار اجزای سازندهی همین جامعه نیستیم! ظاهرا توجیهگری و کلیگویی جامعهشناسان ایرانی تسری پیدا کرده است و بقیه هم اینگونه حرف زدن را آموختهاند. او سپس از موجودات مجهولی سخن میگوید که سبب بیاخلاقی در فوتبال شدهاند؛ تو بگو مافیای فوتبال! (همان). اینطوری با علم کردن مافیای فوتبال میتوان هر نوع رفتار غیراخلاقی و غیرمسؤولانهی بازیکنان و مربیان و مدیران فوتبال را توجیه کرد. او به جای اینکه به تعصبات جاهلی بازیکنان و مربیان و سرپرستان تیمها اشاره کند و به رقابتهای پیدا و پنهان و رجزخوانیهای قبیلهای آنان بپردازد و از انتظار نابهجا برای نتیجهی مطلوب گرفتن در هر صورت و به هر شکلاش سخن بگوید که وقتی به ناکامی میانجامد، منجر به پرخاشگری میشود، به دنبال علل بعید و عجیب و غریب میگردد. جلالی بحث فلسفی میکند: «ناهنجاریهایی که در این هفتهها در فوتبال ما دیده میشود، ناشی از روح خشنی است که بر فوتبال ما حاکم شده است» (همان). اما آن چیزی که او اسماش را میگذارد «روح خشن» چیزی جز بیقانونی و بیمسؤولیتی و پاسخگو نبودن اهالی فوتبال از صدر تا ذیل آن نیست. از همان علی دایی گرفته تا هر حضرت دیگری که فقط آموختهاند از همه طلبکار باشند و هر جا لازم شد، پای موجودات مجهول در فوتبال را به میان بکشند. من شخصا یادم نیست که علی دایی بهخاطر محروم کردن ایران از شرکت در جام جهانی از ما عذرخواهی کرده باشد.
زیر سقف آسمان
زیر سقف آسمان مقام یک جست وجوگر است.مگر جوانمردی هم زورکی است؟
2 دیدگاه»
سلام
ضمن عرض خسته نباشید استاد گرامی مطلب بالا را خواندم به نظرم مشکل فوبالیست های ما در وحله اول توجه بیش از اندازه و بی مورد مردم و مسئولین به آنها است که باعث شده دچار غرور کذایی و خودبزرگ بینی شوند .
با تشکر فراوان و آرزوی سلامتی برای شما
فضیلت انسانی ، نابوده ی تاریخ.
با سپاس