زیر سقف آسمان
زیر سقف آسمان مقام یک جست وجوگر است.بایگانیِ عاشورا، حسین (ع)، محرم، پرسش مقدر
عاشورا و پرسش مقدر
هر بار که محرم از راه میرسد و مردم در هر کوی و برزن حسینحسین میکنند، ناخودآگاه این پرسش تکراری برای من مطرح میشود که این مردمی که اینگونه غوغاکنان شعار حسینی سر میدهند، آنجا که وقت عمل میرسد –یعنی آنجا که از شعار کار برنمیآید و باید حسینوار عمل کرد- چه خواهند کرد؟ من و تو چه خواهیم کرد؟ به قول علیرضا قزوه شاعر سخنآفرین و سخنپرداز معاصر:
«در عشق نمیتوان زبانبازی کرد
میباید ایستاد، جانبازی کرد» (قزوه 1372: 57).
باری با این حقیقت که حسین و یاران اندکاش در عاشورا تنها ماندند، چهگونه باید مواجه شد؟ حسین شایستهترین انسان عصر خویش تنها و غریب به تیغ ظالمان و قدرتطلبان که برای نیل به آن به هر کاری دست یازیدند، شهید شد. حالا با این قصهی پرغصه که حسین تنها ماند، چه کنیم؟ کسی که نخواست با ظالمان زمانه بیعت کند، تنها و غریب کشته شد. کم کسی نبود. از نظر نسب (که برای عرب بسی اهمیت داشت) نوهی پیامبر بود و فرزند یکی از بزرگترین صحابی پیامبر و خلیفهی چهارم؛ و از نظر شخصیت انسانی والا و بزرگ. حالا هر بار که حسینحسینِ مردمان را میشنوم ناخودآگاه با خود میگویم:
ای دریغا که حسین تنها بود!
«ای دریغا نازکآرای تنش
بوی خون میآید از پیراهنش»
اگر گریستنی در کار باشد، جا دارد برای غربت و تنهایی حسین بگرییم.
«بیا نایی! بزن نی تا بگرییم
شب غربت در این صحرا بگرییم
کنار چاه دل بنشین که امشب
تمام خویش را یکجا بگرییم» (قزوه 1372: 49).
منابع
قزوه، علیرضا (1372) از نخلستان تا خیابان، تهران: حوزه هنری.