زیر سقف آسمان

زیر سقف آسمان مقام یک جست وجوگر است.

دین در جامعه‌ی توده‌وار: ابزاری برای ساختن جریان‌های سیاسی جدید

سرآغاز: مقاله‌ی زیر با اندک تغییراتی در شماره‌ی اخیر هفته‌نامه‌ی آسمان (شماره‌ی 75، شنبه 12 بهمن 1392، صفحات 128-126) منتشر شده است. نکته‌ی جالب این بود که بنده، دکتر محمدرضا تاجیک، و جناب آقای سعید لیلاز هر یک به‌نحوی ایران دوره‌ی احمدی‌نژاد را واجد برخی ویژه‌گی‌های جامعه‌ی توده‌وار دانسته‌ایم اما جناب آقای دکتر آزاد ارمکی خیلی قاطع از «توهم توده‌ای پنداشتن جامعه ایران» (همان‌جا: 125) سخن گفته‌اند! در هر صورت این هم موضوعی برای بحث و گفت‌وگو و مطالعه است.

دین در جامعه‌ی توده‌وار:
ابزاری برای ساختن جریان‌های سیاسی جدید

جامعه‌ی توده‌وار را صاحب‌نظران متشکل از انسان‌های ذرّه‌ای شده دانسته‌اند-افرادی که از هویّت‌های محلی و بومی خود جدا افتاده‌اند و دچار شکلی از اشکال آواره‌گی اجتماعی‌اند؛ از نظارت و حمایت نظام خویشاوندی بی‌بهره‌اند؛ عضو هیچ سازمان، حزب، گروه، و جمع تشکل یافته‌ای نیستند؛ به‌خاطر فقدان تعلّق گروهی دچار دردهای بحران هویّت؛ بی‌پناهی اجتماعی و عاطفی، بی‌قدرتی اجتماعی، و سرخورده‌گی و خلأ عاطفی هستند. مردمانی که از زمینه‌های اجتماعی قدیمی اما واجد هم‌بسته‌گی قوی و روابط عاطفی همه‌جانبه جداگشته‌اند و در درون شهرهای بزرگ در روابط گذرا و سطحی و تک‌حوزه‌ای درگیر اند و لذا هیچ پیوند اجتماعی نیرومند و متحد کننده‌ای با دیگر اعضای جامعه ندارند. بخش قابل توجهی از این مردم از شهرهای مختلف آمده‌اند و یک جمعیت شهری به‌لحاظ قومی و خرده‌فرهنگی ناهمگن را تشکیل داده‌اند. لذا ارزش‌ها و هنجارها در این نوع زمینه‌های اجتماعی سیال، منعطف، و چندپارچه است و لذا الگوهای زیست متنوع در کنار هم وجود دارند. در نتیجه، پتانسیل بالایی برای شکل‌گیری انواع روابط تعارض‌آمیز در این نوع زمینه‌های اجتماعی وجود دارد. برخلاف بافت‌های روستائی و بافت‌های شهری ریشه‌دار که در آن‌ها محلات قدیمی پایدار وجود دارد و در طی دوره‌ی طولانی‌ای از تعامل، افراد آشنایی طولانی‌ای با هم دارند و نوعی نظارت اجتماعیِ غیررسمیِ نیرومند در آن‌ها شکل گرفته است، در این‌گونه مراکز شهری نظارت اجتماعی چندانی وجود ندارد. لذا فرد می‌تواند تنوعی از تجربه‌های بی‌ربط و از هم گسیخته را در دوره‌ی کوتاهی از زنده‌گی‌اش تجربه کند. در نتیجه، انباشت خاطرات و زیست هویت‌ساز شکل نمی‌گیرد. در این زمینه‌های اجتماعی، کانون‌های هویت‌سازی وجود ندارند که در فرآیند جامعه‌پذیریِ نظام‌مندِ افراد نقش ایفا کنند. لذا فرد در زنده‌گی‌نامه‌ی شخصی‌اش از هسته‌های هویتی (مجموعه‌ای از تجربیات و خاطراتی که ممکن است در تاریخ زنده‌گی هر فرد حول ارزش‌هایی معین شکل بگیرند) برخوردار نیست. لذا فرد به‌لحاظ برخورداری از خطوط معنابخشِ ماندگار در تاریخ زنده‌گی‌اش محروم است. در نتیجه، تاریخ زنده‌گی فرد غنای چندانی ندارد. او از ذخیره‌ی معنایی کافی برخوردار نیست تا در مواقع لزوم بتواند به آن‌ها چنگ زند یا بر آن‌ها تکیه کند. یک جامعه‌شناس آگاه ایرانی ژرفای تجربه‌ی زنده‌گی در چنین شرایطی را با استفاده از آرای گیدنز در باب امنیت و ناامنی هستی‌شناختی با تعبیر دقیق «ناامنی هستی‌شناختیِ در یک جامعة شهری توده‌وار» توضیح داده است (قانعی‌راد، 1388: 73).
به این نیم‌رخ اجتماعی می‌بایست توصیفی از سیمای جامعه‌ی سیاسی در دهه‌ی اخیر را نیز افزود: حوزه‌ای که در آن امکان شکل‌گیری و فعالیت‌ سازمان‌یافته‌ی احزاب و تشکّل‌های سیاسی و سازمان‌های فرهنگی ریشه‌دار وجود ندارد و گروه‌های مرجع و الگوهای زنده‌ی نقش اجتماعی یا دیگران مهم، امکان عرض اندام و تأثیرگذاری و هدایت اعضای جامعه را ندارند، شرایط برای بالارفتن تدریجی افراد از نردبان ساختاریافته‌ی نظام سیاسی مهیا نیست، و منابع مالی و فرصت‌های اجتماعی و سیاسی تنها از طریق اَشکال فساد سیاسی و اداری حاصل می‌شود. چنین شرایطی سبب می‌شود نیروهای فرصت‌طلبی که با یکی از مراکز مهم قدرت موقّتاً عقد اخوّت و سرسپرده‌گی بسته‌اند، به سرعت از نردبان قدرت بالا بروند.آنان هم برای این بالا رفتن و هم مشروع نشان دادن آن نیازمند کسب نوعی پشتوانه‌ی اجتماعی هستند. معمولاً در این‌گونه شرایط این پشتوانه‌ی اجتماعی از طریق آلت فعل ساختن ذره‌های تنها امکان‌پذیر می‌شود. لذا این نیروها اقدامات و برنامه‌های خود را برای بهره‌برداری از وضعیت جامعه‌ی توده‌وار آغاز می‌کنند. آنان خیلی سریع درمی‌یابند که هر شکلی از سازمان‌یافته‌گی –خواه مدرن و خواه سنتی و هر شکلی از تعلّق اجتماعی و سیاسی- هم‌چون نیرویی مقاوم در برابر برنامه‌های‌شان قرار می‌گیرد. لذا با تمامی اشکال سازمان‌یافته‌گی مقابله می‌کنند تا جامعه‌ را بیش از پیش توده‌وار سازند و اقطاب قدرت اجتماعی و سیاسی مدرن و سنّتی را مضمحل سازند. در انجام چنین کاری از تمامی امکانات و سرمایه‌‌های اجتماعی و فرهنگی موجود در جامعه بهره می‌گیرند.
دین یکی از این امکانات است و در جامعه‌ای که دین حضور و نقشی پررنگ دارد، از به‌ترین امکانات و سرمایه‌های ممکن است. دست‌کم در تاریخ سده‌های اخیر ایران –از صفویه تا کنون- دین و سازمان روحانیت همیشه نقشی دوگانه را ایفا کرده‌اند: از یک طرف، به‌عنوان نیرویی مدنی در کنار مردم و از سوی دیگر، به‌عنوان نیرویی سیاسی در درون نظام‌های سیاسی. این نقش دوگانه نیز همیشه هم‌چون منبعی تضادخیز در درون نیروهای دینی عمل کرده است و سبب شکل‌گیری واگرایی‌هایی در درون حوزه‌ی دین بوده است. به‌ویژه، در عصر پهلوی دوم این واگرایی‌ها در درون حوزه‌ی دین بر حسب نوع موضع‌گیری نیروهای دینی در قبال حوزه‌ی سیاسی، بسیار شدید بوده است. در حال حاضر نیز چنین است. در هر حال، نقش مدنی دین در ایران معاصر بسیار پررنگ بوده است و بعید به‌نظر می‌رسد که در دهه‌های بعدی نیز این حضور مدنیِ نیروهای دینی –به‌رغم خواست و چشم‌داشتِ نیروهای سکولاریستی- تضعیف شود. در واقع، حضور مدنی دین در ایرانِ معاصر، مهم‌ترین سرمایه‌ی اجتماعی و سیاسیِ نیروهای دینی‌ای است که طرف‌دار فعالیّت مدنیِ نیروهای دینی و عدم درهم‌آمیخته‌گی دین و حکومت‌اند.
لذا در برابر آن دسته از جریان‌هایی که در بستر جامعه‌ی توده‌وار برمی‌خیزند تا از فقدان مجاری نهادینه‌ی اجتماعی و سیاسی بهره ببرند و از نردبان سیاسی و اجتماعی به‌سرعت و بدون کسب شایسته‌گی‌های لازم بالا بروند، یک مشکل اساسی وجود دارد: اقطاب قدرت دینی سنّتی و مدرن که از امکانات اقتدار دینی بهره‌مند اند، هم‌چون مانع عمل می‌کنند. برای این‌که بتوان از امکانات دینی بهره جست باید بتوان هم متفکّران مدرن دینی را کنار زد و هم سلسله‌مراتب روحانی را منفعل و بی‌قدرت و بی‌اعتبار ساخت. در جامعه‌ای هم‌چون ایران، متفکّران دینی مدرن پایه‌های سازمانی نیرومندی ندارند و لذا آسان‌تر می‌توان آن‌ها را به‌نحو مقطعی حذف کرد. مهم‌ترین مجاری تأثیرگذاری آن‌ها رسانه‌های شفاهی و مدرن‌اند و کافی است تمام مجاری رسانه‌ای آنان قطع گردد و یا دست‌کم محدود شود. این اتّفاقی است که در یکی دو دهه‌ی اخیر به‌نحوی سازمان‌یافته انجام گرفته است. از یک طرف می‌توان تمامی مجاری ارتباطی روشن‌فکران دینی را مسدود ساخت و یا فعّالیت و اثرگذاری اجتماعی‌شان را محدود به رسانه‌های مجازی ساخت و از طرف دیگر، یک‌سره این فکر را تبلیغ نمود که روشن‌فکران دینی حرفی برای گفتن ندارند. اما مشکل اساسی برای این‌گونه نیروهای سیاسی، روشن‌فکران دینی نیستند بل‌که روحانیان‌اند و سازمان سلسله‌مراتبیِ ‌هم‌چنان نیرومندِ آنان که در اثر درآمیخته‌گی اقتصادی و سیاسی در نظام سیاسی در حال بی‌اعتبارشدن است. به‌ترین راه حل در این شرایط چیست؟ راه حلی که بتوان با آن از یک طرف نیروهای دینی مسلط را بیش از پیش منفعل ساخت و از طرف دیگر، از نیروی دین برای بسیج و تشکل ذره‌های تنها و بی‌قدرت بهره گرفت؟ راه‌حلی که در ایران دنبال شد واگرایی فرقه‌ای از دین و روحانیت مستقر و جاافتاده بر مبنای اندیشه‌ی منجی‌گرایانه بود. این گرایش فرقه‌ای مداوماً از اندیشه‌های منجی‌گرایانه بهره برد و به هر بهانه‌ای خود را به منجی منتسب کرد و در مقام اعلام کننده‌ی قریب بودن ظهور ظاهر شد. اما این اندیشه برای ترویج خود نیازمند حاملان و مبلغانی سیاسی و دینی بود. پشتوانه‌ی سیاسی و مالی این جریان از طریق اشغال تدریجی مناصب سیاسی و رخنه‌ی تدریجی در درون نظام سیاسی –از زمان ورود به شهرداری تهران تا تشکیل کابینه در دولت‌های نهم و دهم- فراهم گردید: «پس از روي کار آمدن دولت محمود احمدي‌نژاد و تکيه بيش از حد معمول شخص وي و اطرافيانش بر موضوع «مهدويت» و انتظار ظهور امام زمان، سبب انتشار شايعاتي شد که حکايت از آن داشت که اطرافيان رئيس جمهور در هنگام نماز يک سجاده خالي به نشانه حضور امام زمان (عج) و در سر سفره يک بشقاب خالي براي حضرتش مي‌گذارند. خبرهايي مبني بر اختصاص بودجه دولتي براي مسجد جمکران و توسل‌هاي عجيب و غريب به آن حضرت از سوي دولتي‌ها سبب ابراز انتقاداتي توسط برخي از روحانيون و فعالان سياسي شد. اين موضوع اما سبب آن نشد که دولتي‌ها از مواضع خود در اين رابطه کوتاه بيايند. بارها در مجامع رسمي از دولت احمدي نژاد به‌عنوان دولت امام زمان (عج) نام برده شد. خود رئيس جمهور يارانه نقدي را «پول امام زمان» خواند. امام موعود شيعيان چنان با منويات اين دولت گره خورد که وزير تازه کار ارتباطات نيز تلاش کرده بود از اين قافله عقب نماند. وي در اظهار نظري عجيب در سومين جشنواره ملي ارتباطات و فن‌آوري اطلاعات با تاکيد بر اينکه هم اکنون با ارتقاي فيبر نوري لايه‌هاي مختلف جو براي انتقال ديتاي صوتي و تصويري به‌کار گرفته مي‌شود، گفت: صدا و تصوير آقا امام زمان از اين لايه‌هاي جديد و بالاتر از فيبر نوري براي تمام جهانيان ارسال خواهد شد. چندي قبل‌تر از آن ملک‌زاده يکي از معاونان احمدي‌نژاد نيز در اظهار نظري گفت: درسته که بنده را آقاي احمدي‌نژاد به‌عنوان معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگي و… حکم داده ولي بنده اين حکم خودم را از حضرت ولي عصر (عج) و عنايات خاصه حضرت علي بن موسي الرضا دارم. چندي پيش نيز برخي از رسانه‌ها نوشتند: اسفنديار رحيم مشايي رئيس دفتر سابق رئيس جمهور که از زمان حضورش در دولت ‏اظهار نظرهاي گوناگوني در خصوص رابطه با امام زمان (عج) و حکومت پيامبران مطرح کرده بود؛ اخيرا در جمع تعدادي از طرفداران و نزديکانش در مورد تاييد صلاحيت ‏خود گفته است که بنده صلاحيتم را در آسمان‌ها گرفته‌ام و نيازي به تاييد صلاحيت از سوي شوراي نگهبان ندارم.‏ اما سخنان چندروز پيش غلامحسين الهام درباره رجعت احمدي‌نژاد به همراه امام زمان (عج) يک بار ديگر اين موضوع را در صدر مطالب رسانه‌ها قرار داد» (روزنامه‌ی ابتکار، 1392).
اما برای تبلیغ این نوع از اندیشه‌های منجی‌گرایانه و بهره‌برداری سیاسی از آن، به نیروهای دینی‌ای نیاز بود که بتواند هم گفتمان دینی را در استخدام این گروه قرار دهد و هم واگرایی تدریجی از دینِ سنتی و مستقر و واگرایی از سازمانِ قدرت‌مند روحانیت را تدارک ببیند. این نیرو در هیأت‌های دینی جست‌وجو شد؛ مجالس مذهبی زنانه و مردانه و اداره‌کننده‌گان اصلی آن‌ها و از همه مهم‌تر، نیروی فرهنگی اصلی این هیأت‌ها یعنی مدّاحان. هیأت‌های دینی در شهرهای بزرگ مهم‌ترین و دم دست‌ترین جایی است که افراد جدا افتاده و بی‌قدرت و سرخورده و بریده از واحدهای اجتماعی سنتی و دور از نظارت‌ها و حمایت‌های نظام خویشاوندی – واقعیت‌ اجتماعی‌ای که در ایران مدرن به‌سرعت در حال تخریب است- می‌توانند جذب آن شوند و در آن شکلی از تعلّق را تجربه کنند: «شمار مداحانی که در مراسم و مناسبت‌های مذهبی، جهت‌گیری جناحی آشکار دارند، کم نیست. گروهی از این مداحان، سال 84 زیر پرچم تشکلی مشخص و گروهی 104 نفره، حمایتی مطلق از احمدی‌نژاد داشتند. در میان این 104 نفر، چهره‌های شناخته‌شده‌ای وجود دارند که نامشان در بسیاری از مناقشات جناحی به چشم می‌خورد» (روزنامه‌ی شرق، «پدیده‌ی مداحان جناحی»، 1392: 14).
بدین ترتیب، در ایران معاصر تشکّل‌های دینی جدیدی ساخته شدند که برای نیروهای سیاسی بالنده در شرایط توده‌وار، هم‌چون بازویی سیاسی‌ عمل کردند و مدّاحان که از عصر صفویه تا امروز به‌عنوان یک نیروی فرهنگی ضعیف و کم‌قدرت و در زیر سایه‌ی همیشه‌گی روحانیت فعالیت و عمل می‌کرد، در مقام جای‌گزینی برای روحانیان به‌شدت فعال شدند. در واقع، تشکّل‌های سیاسی در قالب هیأت‌های دینی یکی‌یکی پدید آمدند. لازم به یادآوری است که استفاده از مراسم عزاداری عاشورا و مداحان به‌عنوان ابزاری سیاسی در ایران معاصر، سابقه‌ی دیرینه‌تری دارد و در واقع به عصر انقلابی برمی‌گردد که در آن از مجالس دینی علیه رژیم مستبد پهلوی به صورت تأثیرگذاری استفاده شد. اما در بعد از انقلاب، استفاده‌ی سیاسی از مضامین دینی و به‌ویژه میراث عاشورایی به دوران جنگ ایران و عراق برمی‌گردد. مدّاحان از زمان جنگ ایران و عراق نقش انگیزش‌بخشی را ایفا کردند: «جنگ تحمیلی اولین نقطه بروز مداحان بود» (همان:14). این هم استفاده‌ای سیاسی از عاشورا و مضامین دینی بوده است اما ابزاری شدن روایت عاشورا بعدها حالتی جناحی پیدا کرد و جناح سیاسی موسوم به «اصول‌گرا» از آن علیه نیروهای اصلاح‌طلب استفاده‌‌ی همه‌جانبه و سازمان‌یافته‌ای کرد: «از سال‌های میانی دهه 70 و با آغاز به کار دولت اصلاحات، استفاده ابزاری از منابر و هیأت‌های مذهبی در تعداد مشخصی از جلسات رواج یافت. این اتفاق هر چند اسباب نگرانی بسیاری … را فراهم کرد، اما به سبب اصرار برخی محافل بر تخریب چهره‌‌های مورد نظر خود در مجالس مذهبی ادامه یافت. نخستین هدف حملات مداحان جناحی، هاشمی رفسنجانی بود که در سال‌های پس از ریاست جمهوری‌اش بارها و بارها مورد حمله قرار گرفت و در کمتر مراسمی که طیفی خاص و مداحی خاص در آن حضور داشتند نامی از هاشمی برده نمی‌شد. با روی کار آمدن دولت اصلاحات این طیف به تخریب دولت پرداختند؛ نقطه آغاز این تخریب‌ها محرم سال 77 بود. آن ایام با سالگرد دوم خرداد 76 مقارن شده بود. سخنرانی‌های مداحان جناحی در مساجد، تکایا و حسینیه‌های بزرگ تهران و دیگر نقاط کشور با محوریت جلوگیری از ترویج اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه و تخریب برخی چهره‌های شاخص … انجام می‌شد» (همان: 14). اما استفاده‌ی ابزاری از هیأت‌های دینی و مجموعه‌ی فرهنگی عاشورایی بعدها علیه دیگر گروه‌ها نیز به کار رفت و «اظهارات سیاسی مداحان تا آن‌جا پیش رفت که نمایندگان مجلس هفتم هم طرحی را برای «ساماندهی مداحان» ارایه کردند که البته هیچ‌گاه اعلام وصول نشد. اما نفس اقدام مجلسیان هفتم، نشان از آن داشت که مداحان بیش از حد وارد حریم منازعات سیاسی شده‌اند»‌ (همان: 14). یک تحقیق میدانی که در سال‌های آخر دوران ریاست خاتمی بر قوه‌ی مجریه به سفارش دفتر طرح‌های ملی وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی انجام گردید، درباره‌ی عزاداری ماه محرم در هیأت رزمندگان مهدیه‌ی تهران نوشته است:‌ «هیأت رزمندگان یک هیأت رسمی است. تبلیغ هیأت و پخش مراسم آن از صدا و سیما، حضور افراد سیاسی، محتوای سیاسی گفتار مبلغین مذهبی در مراسم، توزیع بروشورهای سیاسی در پایان مراسم همگی حاکی از رسمی و سیاسی بودن این هیأت است. موضع سیاسی‌ای که هیأت تبلیغ می‌کند، دفاع از وضع موجود و مقابله با تغییرات و نیروهای خواهان تغییر است. تبلیغ و تشویق سیاست‌های شهردار تهران، زیر سؤال بردن اقدامات مقامات دولتی، حمله و توهین به نمایندگان مجلس ششم مضامین محوری در بروشورهای توزیع شده هیأت بوده است» (بهرامپور و محدثی، 1384: 69).
باری، گروه سیاسی نوظهوری که از فقدان جامعه‌ی سیاسی ریشه‌دار در جامعه و از طریق انتساب و اتصال به برخی مراکز قدرت (که بر مبنای اهداف سیاسی و جناحی کوتاه مدت و مقطعی، حامی این گروه نوظهور شده بودند) از این هیأت‌های دینی و مدّاحان و دیگر نیروهای متعلّق به آن‌ها بهره گرفتند تا هم از نردبان قدرت بالا بروند و هم برای خود پایه‌هایی اجتماعی در میان نیروهای دینی فراهم کنند و از این طریق، گرایش فرقه‌ای
منجی‌گرایانه‌شان را دنبال کنند و از طریق عضوگیری‌های جدید و اشغال هر چه بیش‌تر مناصب سیاسی مهم، در درون نظام سیاسی بیش از پیش نفوذ کنند و به‌تدریج، استحاله‌ای در درون نظام سیاسی پدید آورند. رفته‌رفته، روحانیون عالی‌رتبه وقتی با بی‌اعتنایی ره‌بران و پیش‌قراولانِ این نیروی سیاسی مواجه شدند و دریافتند که به دیدگاه‌شان وَقْعی نهاده نمی‌شود، حرکتی اعتراضی و انتقادآمیز را آغاز کردند. در پاره‌ای موارد، این واگرایی فرقه‌گرایانه‌ی مبتنی بر منجی‌گرایی از زبان روحانیان رده‌های پایین‌تر سازمانِ سیّالِ سلسله‌مراتبیِ روحانیت به‌نحوی بسیار صریح مورد اعتراض و نقد قرار گرفت و روحانیّت وابسته و متعلّق به سازمان روحانیت کوشید بین اندیشه‌ی منجی‌گرایانه‌ی مورد قبول و اندیشه‌ی منجی‌گرایانه‌ی این گرایش فرقه‌ای نوظهور –ولو به‌نحو تناقض‌آمیز- خط تمایزی ترسیم کند: «حجت الاسلام والمسلمین رسول جعفریان، … ضمن انتقاد شدید از سخنان برخی افراد که در تریبونهای رسمی به خرافات درباره ظهور حضرت مهدی (عج) دامن می‌زنند، دستگیری برخی از این افراد و تشویق برخی دیگر را برخوردی دوگانه خواند. … متاسفانه به جای آن که متفکران و اندیشمندان از روحانی و دانشگاهی رشته فکر را در دست گرفته و باب اندیشه و اندیشیدن را باز نگاه دارند، قریب هشت سال است که در این کشور مشتی روضه‌خوان و مداح ـ با همه ارزشی که از باب مرثیه‌خوانی برای اباعبدالله (ع) قائلیم ـ سردمدار فکر و اندیشه شده‌اند. آن روز که آن مداح معروف – که حالا هم عوارض حمایت‌های سیاسی بی‌دلیل خود را مشاهده می‌کند- ، علیه مرجعیت دینی بلندپایه حوزه که به روضه‌خوانان نصحیت کرده بود، حرف زد و آن سخن زشت را بر زبان آورد، باید حدس می‌زدیم این ماجرا چند سال بعد به کجا می‌انجامد. وقتی چند مرکز روضه‌خوانی و مداحی برای سیاست کشور تعیین تکلیف کرد، روشن بود که ماجرا به کجا ختم می‌شود؟ جعفریان با اشاره به این که نوعی انحطاط فکری کشور را فرا گرفته است، گفت: این‌که کسانی در همه فنون و علوم اظهار نظر کرده، کشور را با لاطائلات به ظاهر دینی خود که هیچ سنخیتی با افکار اصیل شیعی ندارد و مراجع دینی هم آنها را تایید نمی‌کنند، پر کرده‌اند، و سیما هم به آنها میدان داده، همه اینها نشان می‌دهد که ما در حال فرو رفتن در باتلاقی از انحطاط فکری هستیم که به‌سادگی از آن بیرون نخواهیم آمد. داستان تفکر طوری است که جامعه دیر و در یک تدریج طولانی وارد آن می‌شود؛ اما وقتی در جامعه جاگیر شد، عوارض و تبعاتش تا دیرهنگام حتی تا قرنها خواهد بود و جامعه را از جاده علم و دانش و پیشرفت و نوعی تمدن اسلامی به روز باز می دارد. وی با بیان این که داستان ظهور با این شکل که آقای پناهیان و امثال ایشان طرح می‌کنند، ریشه در آموزه‌های شیعی ندارد گفت: کشور با فقه و شریعت باید اداره شود و اخلاق و عرفان سالم هم به‌عنوان وسیله‌ای برای ایجاد مناسبات نرم میان مردم باید مورد استفاده قرار گیرد. ظهور هم که نوعی انتظار مثبت است، جای خود را دارد، اما نه بافتنی‌هایی که به اسم ظهور وجود مقدس حضرت مهدی (عج)، صدها بار در تاریخ دور و نزدیک ما به‌عنوان تفکر مهدی‌های دروغین طرح شده و به جایی نرسیده است» (جعفریان، 1391).
نکته‌ی مهم این است که از دوره‌‌ی ریاست احمدی‌نژاد بر شهرداری تهران استفاده‌ی سیاسی از باورهای منجی‌گرایانه‌ رفته‌رفته اوج گرفت و بعدها، دیگر مراسم دینی نیز بر مبنای اهداف سیاسی، مورد توجه گروه سیاسی وی قرار گرفت؛ مراسمی نظیر عزاداری عاشورا، ایام فاطمیه، و غیره. در واقع، اندیشه‌ی دینی اسطوره‌ای در این دوره بیش از هر دوره‌ای در تاریخ سیاسی معاصر، وارد فرهنگ سیاسی ما شد. حجم بهره‌برداری سیاسی از میراث منجی‌گرایانه و عاشورایی چنان در این دوره بالا بود که در روزهای منتهی به ماه محرم سال 1392 افراد متعلّق به گروه‌های سیاسی مختلف، نگرانی‌های مشابهی را خطاب به مدّاحان اعلام کردند:‌
[نارضایتی مقطعی نیروها و مقامات سیاسی و فرهنگی مختلف از بهره‌گیری سیاسی از هیأت‌های دینی]
نام سمت اظهار نظر
سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران ورود به چالش‌ها و دعواهای سیاسی به مصلحت مداحان اهل بیت(ع) نیست؛ البته من نمی‌گویم آن‌ها نسبت به اصل انقلاب بی‌طرف باشند. آنها باید به اصل انقلاب و ولایت وفادار باشند، ولی ورودشان به چالش‌ها و دعواهای سیاسی با ادبیاتی که باید در مجالس عزاداری حاکم باشد همخوانی ندارد و فکر می‌کنم ورود نکردن به این مسائل به مصلحت این جمع هنرمند دینی است.
محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس شورای اسلامی با توجه به اینکه در آستانه ماه محرم قرار داریم باید توجه کنیم که مراسم‌ها وارد بحث‌های کم عمق سیاسی نشود چرا که زمان دولت احمدی‌نژاد نیز این تجربه نشان داد که این رویکرد موفقیت‌آمیز نیست از این رو امیدواریم مداحان در این زمینه غیر ملموس صحبت کنند و با تدبیر بیشتری به این مسائل ورود داشته باشند. محسن غرویان استاد حوزه علمیه قم مداحان و مبلغان نیز باید از طرح مباحث جناحی و گروهی سیاسی پرهیز کنند و تنها کلیات محورهای اندیشه سیاسی اسلام را بیان کنند. گاهی می‌بینیم که مداحی به اصل تبدیل شده و منبر و خطابه به حاشیه رفته که این مسئله خطای بزرگی است و باید جلوی آن گرفته شود. کمال الدین پیرموذن نماینده مجلس شورای اسلامی این آقایان دوره‌شان تمام شده است و فقط در حد مداحی هستند و حق ندارند در مسائل سیاسی و کشور اظهار نظر کنند.
داریوش قنبری نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی ورود مداحان به مسائل سیاسی از دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد آغاز شد و ما شاهد بودیم که تخریب مسئولان توسط برخی از مداحان، دامن خود احمدی‌نژاد و نزدیکان او را نیز گرفت. اظهارنظرهای این دسته از مداحان موجب ترور شخصیت می‌شود و اگر این روند ادامه داشته باشد تبعات آن همه را در بر می‌گیرد و حقیقت دین، فدای منابع جریان‌های خاص می‌شود.
عبدالله حاج‌صادقی جانشین نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه مداحان سیاسی باشند، اما سیاست‌زده عمل نکنند. برادری جمله‌ای گفت، دیدیم که چقدر دامن زدند. اصل مداحی را از روزنامه‌هایشان زیرسوال بردند. بنابراین طوری برخورد کنید که بهانه به دستشان ندهید.
عبدالحسن نواب عضو جامعه روحانیت مبارز تهران کسی مخالف این نیست که مداحان سیاسی باشند و در راستای بیداری جامعه موعظه‌هایی را انجام دهند یا نصیحت کنند ولی خود آنها باید مراقبت اقداماتشان باشند که منجر به ارتکاب منکر نشود. با چنین موضع‌گیری‌های سیاسی و بی‌حرمتی‌ها از سوی مداحان، جوانان و مردم ناراحت می‌شوند؛ چراکه کسانی که در چنین مراسمی شرکت می‌کنند دارای گرایش‌های سیاسی مختلف هستند و این بی‌حرمتی‌ها موجب دوری مردم از این مراسم خواهد شد.
عبدالله ناصری فعال سیاسی مداحان سیاسی را بخشی از گروه‌های فشار اجتماعی دانست که در دهه اخیر قدرت گرفته‌اند. هنگامی که کانون‌های قدرت فشار اجتماعی شکل می‌گیرد، به تدریج از اختیار مؤسسان خارج می‌شود و آنها می‌توانند برای خود آن مؤسسان هم مشکل درست کنند.
رضوی یزدی عضو مجمع روحانیون مبارز در سال‌های اخیر برخی مداحان از مرز مسئولیت‌های خود تجاوز کردند و به مسائل سیاسی و تاریخی ورود پیدا می‌کنند. من تصور می‌کنم آن‌ها از برخی از مراکز سیاسی و بنگاه‌های اجرایی، حمایت و گاه تحریک می‌شوند وگرنه مداحان به طور کلی علاقمند نیستند که به این‌گونه مسائل ورود پیدا کنند.
محمد رضا سنگری پژوهشگر تاریخ عاشورا حتی نگاه مداح و ذاکر اهل بیت مورد دقت مخاطبان قرار می گیرد و باید سخن و عمل مداحان دقیق و صحیح باشد. حتی یک مداح و ذاکر اهل بیت نباید بدون وضو وارد مجلس اباعبدالله شود، حتی نباید بدون اذن صاحب مجلس که می‎خواهید روضه آن را بخوانید اقدام به مداحی و روضه‌خوانی کنید.
منبع: پای‌گاه اینترنتی نامه‌نیوز، زمان مخابره: 12/8/1392، زمان مشاهده: 8/10/1392، http://namehnews.ir/News/Item/80176/2/، عنوان جدول از من است.
این در حالی است که در تمام این سال‌ها روشن‌فکران دینی در برگزاری مراسم و مناسبت‌های دینی مختلف در تنگنا قرار داشته‌اند و بسیاری مواقع، امکان این را نداشته‌اند که حتّا در این نوع مراسم دینی نیز افکار خود را با مردم در میان بگذارند.
خام‌اندیشانه است اگر تصوّر کنیم که استفاده‌ی سیاسی از مضامین دینی تضعیف خواهد شد و به پایان خواهد رسید. در جوامع اسلامی معاصر به‌سختی می‌توان چنین انتظاری داشت. با این‌حال، به‌نظر می‌رسد بهره‌برداری سیاسی از میراث دینی منجی‌گرایانه با کنار رفتن احمدی‌نژاد و گروه سیاسی‌اش موقتاً تضعیف می‌شود تا بستر مساعد دیگری برای فعّال شدن میراث منجی‌گرایانه فراهم گردد. تا زمانی که امکان فعالیت فرهنگی و سیاسی برای نیروهای فرهنگی و سیاسی فراهم نشود و عرصه‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی برای فعالیت‌های آزادانه‌ی نخبه‌گان و رقابت برابر همه‌ی نیروها فراهم نشود و امکان شکل‌گیری گروه‌ها و تشکل‌های داوطلبانه در یکایک این عرصه‌ها فراهم نگردد، و در شرایط اقتصادی و اجتماعی ناپایدار و شکننده همواره این امکان وجود دارد که برخی نیروهای فاقد پایه‌های اجتماعی ریشه‌دار، با بهره‌گیری از پتانسیل‌های حوزه‌ی دین، اقدام به عضوگیری و سپس جریان‌سازی بنمایند و از دین در جهت مقاصد سیاسی و فرهنگی خود بهره بگیرند.

منابع و مآخذ
بهرامپور، علی؛ محدّثی، حسن (1384) کارناوالی شدن عزاداری عاشورا: الگوهای رسمی و غیررسمی عزاداری در ایران. دفتر طرح‌های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
پای‌گاه اینترنتی نامه‌نیوز (1392) «پایان دوران احمدی‌نژاد، پایانی بر ورود مداحان به مباحث سیاسی خواهد بود؟/ هشدار ائمه جمعه و سیاسیون به مداحان در آستانه ماه محرم +جدول». زمان مخابره: 12/8/1392، زمان مشاهده: 8/10/1392، http://namehnews.ir/News/Item/80176/2/.
جعفریان، رسول (1391) «انتقاد شدید جعفریان از پناهیان؛ هشت سال است مشتی روضه خوان و مداح سردمدار اندیشه شده‌اند». وب‌سایت خبری تحلیلی فرارو، زمان مخابره: 8 آذر 1391، زمان مشاهده:‌ 8 دی 1392،
http://fararu.com/fa/news/133529.
روزنامه‌ی ابتکار (1392) «توافق بر سر یک «بشقاب خالی»!: انتقاد از خرافه‌گرایی؛ از حسن روحانی تا حسین شریعتمداری». روزنامه‌ی ابتکار، شماره‌ی 2636، پنج‌شنبه 6 تیرماه 1392، زمان مشاهده: 9 دی 1392، http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=117074
روزنامه‌ی شرق (1392) «پدیده مداحی جناحی: حد و مرز سخنرانی در ایام عزاداری از نگاه علما». سه‌شنبه 14 آبان 1392، سال یازدهم، شماره‌ی 1874، ص 14.
قانعی‌راد، محمدامین (1388) «ناامنی‌ هستی‌شناختیِ زندگی شهری در آثار روشن‌فکران ادبی (شهر تهران در دهه‌های چهل و پنجاه شمسی)». مجله‌ی مطالعات اجتماعی ایران، دوره‌ی سوم، شماره‌ی 2، تابستان 1388، ص‌ص 103-72.

No comments yet»

بیان دیدگاه