مقاوم و مظلوم همچون امامان شیعه
همیشه برای من مشی و مرام بزرگان پارسایی چون طالقانی، بازرگان، دکتر سحابی، مهندس سحابی و بسیاری دیگر یادآور پارسایی و پاکی و مردمی بودن بزرگان دین بود؛ که البته همهگی الگو بودند و نیز مایهی غبطه. حالا هم مشی و مرام بزرگانی چون احمد قابل یادآور حیات برخی از رهبران بزرگ شیعی در قرون اولیه است. آندسته از فرزندان و نوادهگان علی (بر او سلام) که عمرشان را در دفاع از حق و حقیقت مقاومت کردند و مظلومانه زیستند و رنجها کشیدند و در راه اعتلای دین خدا و احیای حق مردم (که دو روی یک سکه بود) جانفشانی کردند و بسیاریشان در زندانها وفات یافتند. احمد قابل قابلیت این را داشت که برای ما یادآور امامان شیعه باشد. از آینهی زندهگی کسانی چون او ما میتوانیم چهرهی مظلومانهی امامان شیعه را – از ورای غبار سدهها تحریف تاریخ امویان و تذهیب (طلاکاری) اسطورهای خود شیعیان- تصور کنیم. امامان شیعه البته دوگانه مظلوم شدهاند؛ هم از سوی حکام جور و هم از سوی پیروان اسطورهاندیششان که آنان را به موجوداتی ماورایی و فوق انسانی تبدیل کردهاند که فقط باید تجلیل و پرستششان کرد و برایشان اشک ریخت. گفتم «مقاوم» و نگفتم «مبارز» چونکه مفهوم مبارزه معادل انقلابیگری شده است. این بزرگان برخلاف دیگر اولاد علی (زیدیان) قیام بالسیف نکردند و شمشیر بهدست نگرفتند اما در کنار مردم ایستادند و با ظالمان همکاری نکردند. در کنار مردم ایستادن آنها به معنی صدای مردم شدن بود نه اینکه منفعل و بیصدا سر در کار خود فرو بردن (کاری که انبوه آیتاللههای قم در حال انجام آن هستند) و بهدنبال مصالح خود رفتن؛ یعنی نه مبارزه و نه مصالحه، که مقاومت.
باز شوق یوسفم دامن گرفت / پیر ما را بوی پیرهن گرفت
ای دریغا نازکآرای تنش / بوی خون میآید از پیراهنش …
بیان دیدگاه