زیر سقف آسمان

زیر سقف آسمان مقام یک جست وجوگر است.

واکنش محافظه‌کارانه‌ی مرجع تقلید ترمیم‌گرا به نقد حدیث: تأم ّلی در سخنان حضرت آیت‌الله صانعی

واکنش محافظه‌کارانه‌ی مرجع تقلید ترمیم‌گرا به نقد حدیث:
تأمّلی در سخنان حضرت آیت‌الله صانعی

ترمیم‌گرایی دینی گرایشی اسلامی است که می‌کوشد با میراث اسلامی مواجهه‌ای اصلاح‌گرایانه بنماید و از این طریق، بین سنت و میراث اسلامی از یک سو و اقتضائات زنده‌گی در جهان مدرن هم آهنگی و هم‌سازی ایجاد کند. این گرایش دینی معمولا به‌نحو انتقادی با سنّت و میراث اسلامی مواجه نمی‌شود بل‌که در قبال آن روی‌کردی بازاندیشانه دارد. می‌کوشد میراث اسلامی را از تعرّض نقد مدرن دور نگه ‌دارد. این گرایش دینی در کنار دو گرایش دیگر موجود در جهان اسلام قرار می‌گیرد که عبارت‌اند از گرایش محافظت‌گرایی دینی که وظیفه‌ی اصلی خود را حفظ میراث اسلامی بدون هر گونه مواجهات انتقادی و یا بازاندیشانه می‌داند و گرایش بازسازی‌گرایی دینی که با میراث اسلامی مواجهه‌ای نقادانه می‌نماید و بیش از آن‌که دغدغه‌ی حفظ میراث اسلامی را داشته باشد، دغدغه‌ی عقلانی‌سازی و مدرن‌سازی و انسانی‌سازی تفکّر دینی را دارد. پیش از این در جاهای مختلف، مشخّصات و مختصات این سه گرایش را توضیح داده‌ام (به‌عنوان مثال، بنگرید به محدثی، 1391: 411).
اخیراً یکی از متفکّران بازسازی‌گرای دینی ضمن طرح نقدی جدّی به فقه شیعی با معیار اخلاق، و غیر اخلاقی دانستن بسیاری از احکام فقه و تأکید بر فاصله‌گیری فقه از اخلاق، حدیثی منسوب به پیامبر اسلام را نقد کرده است:
«سخن دیگری هم با آیت الله مکارم شیرازی و فقیهان دلسوز و دردمند دارم. بازی نکردن با دیانت مردم البته دغدغه‌یی مبارک است. اما مصداق اهمّش آب خوردن روزه‌داران عطش‌ناک نیست. مصداقش آن است که فقیهی چون آیت الله محمد مومن، عضو فقهای شورای نگهبان، صریحاً فتوا میدهد که جائز بل راجح است که به بد دینان و بدعت گذران تهمت زنا و لواط بزنیم تا از میدان به در روند و از شرّشان آسوده شویم (۳)
آیت الله ابولقاسم خویی و آیت الله محمد رضا گلپایگانی نیز چنین فتوایی داده‌اند، آن هم به استناد و تمسّک به حدیثی که از پیامبر علیه السلام آورده اند که: «اذا رایتم اهل الریب والبدع من بعدی فا ظهرو البرائة منهم … و با هتوهم…» (۴) و آن را چنین، معنا کرده‌اند که پس از من اگر اهل شبهه و بدعت را دیدید از آنان بیزاری بجویید و به آنان بهتان بزنید.
خوب است آقای مکارم به سراغ این حدیث بروند و به فقیهان روزگار ما آن هم در ملأ عام ّنه در خفا گوشزد کنند که عمل به این روایت فقهی ضّد اخلاقی‌، عین قربانی کردن اخلاق در پای فقه و عین بازی کردن با دین مردم و تیغ دادن در کف زنگی مست است. چرا غصه نمیخورند که بناهای استوار اخلاقی‌ را با اینگونه روایات سست فقهی چنین بی‌‌باکانه می‌شکنند و فرو میریزیند؟ چرا دست‌کم دغدغه اخلاق را به اندازه دغدغه فقه ندارند؟
شگفت نیست اگر امروز تابعان فقاهت و عاملان به این روایت را در رسانه‌ها و نهاد‌های قضایی و امنیتی میبینیم که گستاخانه پنجه تصرف در جان و آبروی بیگناهان میبرند و «حجت شرعی» می‌آورند که بنا به تعلیم و تفسیر فقیهان، پیامبر اسلام دستشان را در این‌گونه رذالت‌ورزیها باز گذاشته است. آیا شما گمان می‌کنید که عامّه مردم روزه‌دار اگر از چنین فتاوایی آگاه شوند باز هم بر دیانت و فقاهت موجود باقی‌ خواهند ماند؟ و باز هم به چنان پیامبری حرمت خواهند نهاد؟» (سروش، 1392،
http://www.rahesabz.net/story/73112/).
نقد این حدیث بحث‌هایی را برانگیخته است که هر یک قابل توجّه و روشن‌گر نکاتی هستند و در مجموع، گفت‌وگویی مغتنم را شکل داده‌‌اند. در این‌جا تمرکز من، صرف‌نظر از میزان اعتبار و دقّت این نقدها و مباحث که در جای خود می‌بایست مورد بررسی و توجّه قرار گیرد، بر نوع واکنش به چنین نقدی است. در میان این واکنش‌ها و اظهارنظرها، واکنش یک مرجع تقلید ترمیم‌گرا از جهت نوع موضع‌گیری در قبال نقد حدیث قابل توجّه است. حضرت آیت‌الله صانعی مرجع تقلیدِ والامقامی است که به صدور فتاوای نوگرایانه، به‌ویژه در حوزه‌ی فقه زنان، مشهور است و خود از این جهت مورد نقد دیگر فقها و عالمان دینی محافظت‌گرا بوده است. اما نکته این است که گرایش نوگرایانه‌ی ایشان توأم با مواجهه‌ی بازاندیشانه‌ی ایشان با سنّت و میراث دینی است. در مواجهه‌ی بازاندیشانه، متخصّص دینی می‌کوشد عناصری را در میراث دینی بیابد و یا به اصول مغفولی در آن متوسّل شود تا بدون تجدید نظر در مبانی و بدون هر گونه‌ مواجهه‌ی تقابلی با بخشی مهم و
تعیین‌کننده‌ای از میراث، به اصلاح برخی از تفاسیر و احکام دینی اقدام کند. اگر هم در مواردی به نفی و طرد بخشی از میراث دینی اقدام کند نخست می‌کوشد غیرمنصوص بودن و غیرمحوری بودن آن مؤلّفه‌ یا عنصر دینی را در سنّت دینی کاملاً آشکارسازد تا نقد وی هیچ‌گاه متوجّه مبانی و اصول پایه‌ای میراث دینی نگردد. چنین نگرشی به میراث چه بسا می‌تواند به محافظه‌کاری شدیدی منجر شود که در برابر هر نوع نقدی مقاومت نماید؛ حتّا اگر عناصر مورد نقد در سنّت دینی مورد بحث چندان محوری و تعیین‌کننده نباشد.
آیت الله صانعی در سخنان اخیر خود از فرد خاصی نام نمی‌برد اما به‌خاطر تقارن زمانی بین انتشار این مقالات انتقادی از یک طرف و سخن‌رانی اخیر ایشان از طرف دیگر، چنین رابطه‌ای به ذهن متبادر می‌شود. چه خطاب ایشان به استاد عبدالکریم سروش باشد چه به آیت‌الله محمد سروش محلاتی یا هر متفکّر دیگری که احیاناً نقد حدیث کرده باشد، موضع ایشان به‌خوبی موضعِ یک عالِمِ دینیِ ترمیم‌گرا را نمایان می‌سازد:
««من اگر چه از اول عقیده‌ام این بود که نباید جواب برخی سخنان را داد اما یک مطلب و توصیه کلی را امروز عرض کنم آنهم خطاب به آن عزیزانی که به عنوان یک فرد مسلمان سخن می‌گویند وآ ن توصیه این است که در قرآن و روایات باید با دقت حرکت کرد و در جایی که مشکل است و با دقت کردن هم آن آیه و روایت را نفهمیدیم ردش نکنیم و نگوئیم نادرست است». وی افزود: «باید متوجه باشیم گاهی کلام مخالف با عدالت است، گاهی کلام موافق با ظلم است یا مخالف با قرآن است یا مخالف با قاعده لاضرر در اسلام است، مخالف با قاعده سهولت و آسانی است مخالف با انصاف است در اینگونه موارد اگر می‌شود حدیث را به نحوی پیاده کنیم که این مخالفت‌ها از بین برود باید چنین کرد و اگر نمی‌توانیم بگذاریم حدیث سر جای خودش بماند شاید آیندگان بیایند و آن را معنا کنند (و این دلیل نمی شود که روایت را رد کنیم) این مرجع تقلید افزود: «ای عزیزانی که راجع به اسلام می‌نویسید و می‌گویید، بیایید عملا و قولا اسلام را خوب معرفی کنیم به اعمال من به عنوان یک شخصی که دم از اسلام می‌زنم و نان اسلام را می‌خورم نگاه نکنید بلکه به آنچه در فقه اسلام آمده بنگرید و نگاه کنید»» (صانعی، یوسف، 1392، http://www.rahesabz.net/story/74166/).
مفروضات و جهت‌گیری نهفته در این سخنانِ آیت‌الله صانعی را می‌توان در چند بند زیر آشکار و عیان ساخت:
1. به‌لحاظ اعتقادی و اجتماعی-سیاسی، برخلاف موضع محافظت‌گرایانه که منتقدان میراث دینی را طرد و تکفیر می‌کند، آیت‌اله صانعی به‌عنوان فقیهی ترمیم‌گرا، منتقد میراث اسلامی را «به‌عنوان یک فرد مسلمان» (همان) به رسمیّت می‌شناسد؛
2. به‌لحاظ هنجاری، الزام پیشینی به خوب معرفی کردن دین، نقد همه‌جانبه‌ی دین را از دستور کار خارج می‌سازد. این تجویز حضرت آیت‌الله که حاکی از موضع ترمیم‌گرایانه‌ی ایشان است، دلالت بر چشم‌پوشی از عناصر احیاناً مخرِّب و ضدانسانی دین دارد که چه بسا در روند تحوّل تاریخی در ادیان شکل می‌گیرند و نقش تأثیرگذاری در مخدوش ساختن چهره‌ی دین ایفا می‌کنند. 3. به‌لحاظ معرفتی، از نظر این فقیه ترمیم‌گرا، آیات و روایات ریشه در خرد برتر و متعالی و مقدّسی دارند که خطا در آن راه ندارد و هرگاه گزاره‌‌های صادره از این خرد برتر با خرد ما نا‌هم‌ساز باشد، نقصان را می‌بایست در خرد خویش جست‌وجو کنیم نه در آن گزاره‌ها. لاجرم، «اگر می‌شود حدیث را به‌نحوی پیاده کنیم که این مخالفت‌ها از بین برود باید چنین کرد و اگر نمی‌توانیم بگذاریم حدیث سر جای خودش بماند شاید آیندگان بیایند و آن را معنا کنند (و این دلیل نمی‌شود که روایت را رد کنیم)» (همان). بنابراین، نقد مبنایی میراث دینی در گرایش ترمیم‌گرانه منتفی و یا بسیار محدود می‌گردد.
4. به‌لحاظ روشی، برحسب گرایش ترمیم‌گرایانه، حداکثر کاری که می‌توانیم در مواجهه با میراث انجام دهیم، بازاندیشی درباره‌ی آن است. هرجا که مؤلّفه‌ای در میراث دینی با بنیادهای عقلانی و اخلاقی ما ناهم‌خوان بود می‌بایست بکوشیم از طریق بازخوانی آن، به هم‌سازی برسیم و از هر نوع نتیجه‌گیری منتهی به تقابل بین این دو اجتناب نماییم:‌ «اگر می‌شود حدیث را به نحوی پیاده کنیم که این مخالفت‌ها از بین برود باید چنین کرد» (همان).
نتیجه این‌که، گرایش ترمیم‌گرایانه‌ی دینی با میراث دینی به‌نحو غیرنظام‌مند مواجه می‌شود و هرآن‌چه را برگرفتنی تشخیص ‌دهد، به‌کار می‌گیرد و هر عنصری را که عجالتاً به‌لحاظ اخلاقی و عقلانی قابل دفاع نیابد در حیاط خلوت میراث وامی‌نهد. این نوع مواجهه با میراث دینی مانع از پالایش میراث و زدودن عناصر و مؤلّفه‌های مخرِّب و ضداخلاقی و ضدعقلانی میراث دینی می‌گردد. چنین مواجهه‌ای سبب می‌شود برخی نیروهای دینی امکان این را بیابند که در جهت منافع و مقاصد خویش از میراث دینی به‌نحو غیرانسانی و غیراخلاقی بهره ببرند. علاوه بر این، هنجارگذاری پیشینی در جهت الزام به خوب معرفی کردن دین، با نقد تاریخی و
اجتماعی-سیاسی دین که در الاهیات انتقادی اهمیت محوری دارد، منافات دارد. تنها نقد همه‌جانبه‌ی میراث دینی است که امکانات ضدانسانی میراث دینی را (که در طی قرون متمادی و به‌خاطر ذی‌مدخل بودن منافع و جهت‌گیری‌های سیاسی-اجتماعی، روابط قدرت، و نیز مطلق و مقدّس شدن تدریجی عناصر زمینه‌مند انباشت یافته است) می‌زداید و چهره‌ و عمل‌کرد تاریخی دین را اخلاقی‌تر و عقلانی‌تر –و در مجموع، انسانی‌تر و مطلو‌ب‌تر- می‌سازد.

منابع و مآخذ
سروش، عبدالکریم (1392) «بازی با دین مردم؟» سایت جنبش راه سبز، 27 تیر 1392. http://www.rahesabz.net/story/73112/
دبّاغ، سروش (1392) «مباهته: حاشیه به جای متن، سروش دباغ». جمعه 18 مرداد 1392، سایت گویا نیوز،
http://news.gooya.com/politics/archives/2013/08/164876print.php سروش محلاتی، محمد (1392) » تهمت در خدمت دیانت!» سایت محمد سروش محلاتی، چهارشنبه 6 مرداد 1389،
http://www.soroosh-mahallati.com/modules.php?name=News&file=article&sid=33. صانعی، یوسف (1392) «آیت الله صانعی: شرائط امنیتی زیبنده نظام و انقلاب نیست»، سایت جنبش راه سبز، 21 مرداد 1392،
http://www.rahesabz.net/story/74166/.
محدّثی، حسن (1391) جامعه‌شناسی دین: روایتی ایرانی. تهران: نشر یادآوران، چاپ اول. مهاجرانی، سیّدعطاءالله (1392) «اندکی تامل در نوشته دکتر سروش». 28 تیر 1392، http://www.rahesabz.net/story/73149/
مهاجرانی، سیّدعطاءالله (1392) «تامل درشیوه تدقیق یک متن فقهی، پاسخی به سروش محلاتی». سایت جنبش راه سبز، 31 تیر 1392،
http://www.rahesabz.net/story/73304/.

No comments yet»

بیان دیدگاه