زیر سقف آسمان

زیر سقف آسمان مقام یک جست وجوگر است.

دین نیروی بالقوّه‌ای برای فعّالیت‌های جمعی است

سرآغاز: چند ماه پیش دوست گرامی و نازنین آقای یوسف پاکدامن که همیشه لطف‌اش شامل حال من می‌شود، با من گفت‌گویی کرد .در مورد کار جمعی برای انتشار در یکی از مجله‌ی حوزوی مهیا، ماهنامه‌ی فرهنگی جوانان
اکنون این گفت‌وگو در این کجله به نشانی زیر منتشر شده است، من هم می‌توانم آن را در این‌جا منتشر کنم.

دین نیروی بالقوّه‌ای برای فعّالیت‌های جمعی است: گفت‌گو با حسن محدّثی

گفت‌وگویی درباره‌ی کار جمعی در ایران از یوسف پاکدامن

1. دسته‌بندی تئوریک امکان یا امتناع کار جمعی در جامعه چیست؟ در علوم اجتماعی معاصر کار جمعی از چه نظرگاه‌هایی مورد مطالعه قرار گرفته است؟ پیش از هر بحثی، از حُسن نظر شما برای دعوت به این مصاحبه ممنون‌ام. لازم به ذکر است که من مطالعه‌ای نظام‌مند درباره‌ی موضوع کار جمعی در ایران نداشته‌ام، اما به‌خاطر تجربه‌های شخصی همیشه بدان اندیشیده‌ام. لذا پاسخ‌‌های مرا به این پرسش‌ها نه به‌عنوان پاسخ‌هایی محقّقانه بل‌که به‌عنوان پاسخ‌هایی ناشی از تجربه تلقّی نمایید. به همین دلیل یعنی به‌عنوان کسی که معدود تجربه‌هایی در این باره دارد و این موضوع دغدغه‌ی وی بوده است، به این پرسش‌های مهم پاسخ گفته‌ام.
در مورد فعّالیّت (activity) و فعّالیّت جمعی (collective activity) و کار جمعی (collective work) نظریه‌های مختلف روان‌شناختی و
جامعه‌شناختی وجود دارد: نظریه‌هایی از روی‌کردهای مارکسیستی و پراگماتیستی گرفته تا روی‌کردهای ساختاری-کارکردی. در باب هر یک از این مفاهیم و مفاهیم مشابه دیگر لازم است تدقیق به عمل آید و مباحث هر یک جداگانه بررسی شود. اما برخی، دو مفهوم کار جمعی و فعالیت جمعی را به‌طور مترادف به‌کار می‌برند. به‌نظر می‌رسد در یک دسته‌بندی کلّی می‌توان نظرگاه‌های مربوط به امکان یا امتناع کار جمعی را در دو دسته‌ی ساختار محور و کنش‌گر محور دسته‌بندی کرد: دیدگاه و نظراتی که بر امکانات یا موانع ساختاری فعالیت جمعی تأکید می‌کنند و دیدگاه‌هایی که خوی‌گان (ethos) و خصوصیات فردی کنش‌گران را تسهیل کننده یا مانع اصلی تحقّق و رواج فعّالیّت‌های جمعی می‌دانند. از ترکیب آن‌ها نیز می‌شود نظرگاه جامع‌تری را مطرح کرد: یعنی در نظر گرفتن هم‌زمان امکانات و موانع ساختاری و امکانات و موانع منشی و اخلاقی و فرهنگی.

2. در ایران دو دیدگاه درباره کار جمعی وجود دارد: یکی این‌که ما در ایران فاقد فرهنگ کار جمعی هستیم، دیدگاه دیگر اینکه اتفاقاً ما دارای فرهنگ کار جمعی هستیم و این مسأله در تاریخ ایران مشهود است. شما کدام دیدگاه را نزدیک‌تر به واقعیّت می‌بینید؟
این ادّعا ‌که در ایران اصلا کار جمعی انجام نمی‌شود یا نمی‌شده است، سخن خطایی است. من فکر نمی‌کنم کسی چنین ادّعایی داشته باشد. بی‌تردید در اجتماعات مختلف در ایران زمین اقدامات و فعّالیّت‌های جمعی صورت می‌گیرد و می‌گرفته است. نکته امّا این است که کار جمعیِ تحت الزامات اجتماعیِ فرافردی یک چیز است و کار جمعیِ به‌صورت داوطلبانه و با اراده‌ی فردی چیز دیگری است. پس به‌نظر می‌رسد اگر از ضعف در فعّالیّت‌های جمعی سخن گفته می‌شود، ناظر به این معنای اخیر است. من هم فکر می‌کنم شکل اخیر کار جمعی کم‌تر در ایران تحقّق می‌یابد.

3. چرا عموماً کارآمدترین کار جمعی در ایران در لحضات اضطرار رخ می‌دهد؟ در لحظات اضطرار و یا شاید به‌تعبیر به‌تر لحظات بحرانی، حالتی پیش می‌آید که از آن تحت عنوان برادری رنج (brotherhood of pain) یاد می‌کنند. در چنین حالتی که درد و رنج و خطر مشترکی اجتماع و حیات فردی و اجتماعی را تهدید می‌کند، افراد به هم نزدیک می‌شوند و خودخواهی‌ها موقّتاً کم‌رنگ‌تر می‌شود و دگرخواهی بیش‌تر می‌گردد. به‌علاوه، در این لحظات هم‌راه دیگران بودن چه بسا امنیت و آسوده‌گی فردی بیش‌تری را نیز می‌تواند به‌هم‌راه داشته باشد و در مجموع، بیش‌تر به‌نفع فرد است. این موارد ملاک ایده‌آلی برای قضاوت درباره‌ی فعّالیّت‌ جمعی نیست. اما مواردی هم هست که در بخشی از جامعه مشکلی رخ می‌دهد و دیگرانی که بیرون از آن بحران و گرفتاری هستند به کمک می‌شتابند و بستری برای فعّالیّت جمعی فراهم می‌شود. این نوع فعّالیّت‌ها خصلتی انسان‌دوستانه دارد و انگیزه‌ها و ارزش‌های مربوط به این نوع فعّالیّت نیز ریشه در فرهنگ هر جامعه دارد. خوش‌بختانه از این نظر فعّالیّت‌های مردم ما اغلب مثبت و قابل اعتنا بوده است. یک نمونه‌ی آن را می‌توان در فعّالیّت‌های مردمی برای کمک به آسیب‌دیده‌گان زلزله‌ی آذربایجان در سال گذشته ملاحظه کرد.

4. آیا نمونه‌هایی از تداوم یافتن کار جمعی در ایران (نه ناگهانی و کوتاه مدت بودن آن) قابل شناسایی است؟
قظعاً نمونه‌هایی وجود دارد اما چون چنین موضوعی به‌لحاظ مطالعاتی برای من موضوعیّت نداشته است، نمی‌توانم نمونه‌ی مشخّصی را ذکر کنم. در این مورد فکر می‌کنم استادانی چون دکتر جواد صفی‌نژاد و دکتر مرتضی فرهادی دو محقّق ارج‌مند مردم‌شناسی و انسان‌شناسی ایران تحقیقات قابل اعتنایی انجام داده‌اند.

5. موانع اخلاقی و فرهنگی کار جمعی در ایران چیست؟
برای تحقُّق و پیش‌برد کار جمعی وجود حداقّلی از مسؤولیّت‌پذیری، نظم‌پذیری، و از خودگذشته‌گی ضرورت دارد. بدون وجود این خصال کار جمعی محقَّق نمی‌شود. شاید بتوان گفت که بسیاری از ما ایرانی‌ها به‌قدر کافی بهره‌مند از این خصوصیّات نیستیم یا اگر واجد آن‌ها هستیم، راه به‌کار بستن آن‌ها را در فعّالیّت جمعی نیاموخته‌ایم. آموزش اهمیّت خیلی زیادی در این امر دارد. بگذارید مثال ساده‌ای بزنم: فرض کنید من و هم‌کار ام با هم قرار گذاشته‌ایم کتابی را از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه کنیم. اگر هر کدام از ما کار را جدّی نگیریم و وقت کافی برای انجام مناسب آن صرف نکنیم و با دقّت آن را به انجام نرسانیم، مسؤولیت‌ناپذیرانه رفتار کرده‌ایم. اگر هر یک از ما در موعد مقرّر و مطابق با قواعد مورد توافق عمل نکنیم، نظم‌ناپذیرانه عمل کرده‌ایم. حال فرض کنیم کتاب مورد نظر با هر کیفیّتی ترجمه شده و آماده‌ی انتشار باشد. نام یکی از مترجمان به‌ناگزیر باید جلوتر از آن دیگری بیاید. اگر بر سر این موضوع به‌توافق نرسیم یا دچار اختلاف بشویم، معلوم می‌شود که حدّاقلِّ از خودگذشته‌گی را نیز واجد نیستیم. همین که افراد نتوانند اولویّت‌ها را تشخیص دهند و جای‌گاهی فراتر از آن‌چه شایسته‌شان هستند برای خود منظور کنند و توقّعات بیش از حدّی داشته باشند، می‌تواند جمعی را از هم بپاشاند. در
فعّالیّت‌های جمعی بسیاری از مشکلات در همین حد است؛ غیر از مسائل و مشکلات ساختاری که فرافردی‌اند و می‌بایست در آن سطح تحوّلاتی رخ دهد.

6. موانع سیاسی کار جمعی در ایران چیست؟
اگر سطح خرد و میانه را مدِّ نظر داشته باشیم، می‌توان گفت که در فرهنگ و جامعه‌ی ما برقراری روابط آمرانه و اقتدارگرایانه نهادینه شده است. لذا به‌خاطر جامعه‌پذیری در چنین فرهنگ و جامعه‌ای، ما اغلب در قلمروهای گوناگون حیات اجتماعی، روابط آمرانه را بر روابط برابر و دموکراتیک ترجیح می‌دهیم. بدین ترتیب، سازمان‌های داوطلبانه در ایران به‌سرعت قطبی می‌شوند و دچار تشتّت و چنددسته‌گی و در نهایت فروپاشی می‌گردند. در سطح کلان نیز این نکته قابل توجّه است که به دلیل بی‌مهار بودن حکومت‌ها، سازمان‌هایی که به‌صورت مردمی و داوطلبانه تشکیل شده‌اند، اغلب در معرض تجاوز دولت‌ها بوده‌اند و عمرشان کوتاه شده و در نتیجه، بستر فعّالیتِ جمعیِ داوطلبانه از دست رفته است. همین الآن شما نگاه کنید چه بر سر خانه‌ی سینما به‌عنوان سازمانی مدنی آمده و در حال آمدن است.

7. آیا نهاد آموزش در ایران، چه در سطح خرد (خانواده و مدرسه) و چه در سطح کلان (نظام آموزشی آکادمیک)، افراد را به کار جمعی سوق می دهد یا کار انفرادی؟
به‌نظر می‌رسد در این مورد هیچ برنامه‌ی مشخّصی وجود ندارد. انجام فعّالیّت جمعی در نظام آموزشی ما هنوز جزو ارزش‌های اساسی قرار نگرفته است. لذا تأکید چندانی بر آن صورت نمی‌گیرد. به‌علاوه، امکانات نظام آموزشی برای فراهم ساختن بستر فعّالیّت جمعی چندان مناسب نیست. لذا کار و فعّالیّت انفرادی همیشه آسان‌تر و مقرون به صرفه‌تر بوده است. نمونه‌ی ساده‌اش را می‌توان در دبستان‌ها و مدارس راهنمایی دید که وقتی قرار است فعّالیتی جمعی را تعریف کنند، تمام مسؤولیت‌ها و هزینه‌ها و حتّا مدیریت کار را بر عهده‌ی خانواده‌ها می‌گذارند. همین الآن نیز مدارس
غیرانتفاعی‌ای –در سطوح مختلف تحصیلی- وجود دارند که هزینه‌هایی بالای پنج میلیون تومان (و گاه بالای ده میلیون تومان) بابت ثبت نام هر دانش‌آموز از خانواده‌ها دریافت می‌کنند اما نه کتاب‌خانه دارند و نه کارگاه و نه هیچ بستری برای فعّالیت تحقیقی و کار گروهی و جمعی. عملاً هدف اصلی بسیاری از آنان اصطلاحاً تربیت تست‌زن حرفه‌ای است نه انسان مسؤول و خلّاق و محقّق و اهل هم‌کاری و مشارکت کننده در تولیدی جمعی هم‌راه با دیگران. وقتی با برخی از کارگزاران یک مدرسه‌ی غیرانتفاعی معروف در تهران صحبت می‌کردم و این نکته را به اعتراض یادآوری می‌کردم که شما نه محقِّق و دانش‌مند بل‌که تست‌زن حرفه‌ای تربیت می‌کنید، ضمن تأیید سخنان‌ام می‌گفتند برای رقابت با دیگر مدارس چاره‌ای جز این‌کار نداریم. آن‌ها خیلی صادقانه و صریح گفتند که وقتی ملاک برای آموزش پرورش تعداد قبولی‌ها در المپیادها و دانش‌گاه‌ها است، ما برای این‌که بتوانیم در چنین رقابت عقب نمانیم و اعتبار و جای‌گاه خود را در بین مدارس (به‌تعبیر فنّی می‌شود بازار آموزشی) حفظ کنیم چاره‌ای جز این کار نداریم. به‌راستی، از چنین آموزش و پرورشی چه انتظاری می‌توان داشت؟!
به‌ساده‌گی ولی در کمال شگفتی، می‌توان گفت که آموزش و پرورش ما آدم برای کار و زنده‌گی تربیت نمی‌کند بل‌که آدم برای مسابقات ذهن‌محورِ درسی و علمی (و نه فن‌محور) تربیت می‌کند. شگفت این‌که همه‌گی –از دولت و نخبه‌گان فکری (اعم از روحانیان و روشن‌فکران) گرفته تا خانواده‌ها بدان تن داده‌ایم و فرزندان‌مان و خودمان را –به‌نفعِ بازار آموزشی و مطابق خواستِ آن- قربانی چنین نظام آموزشی‌ای ساخته‌ایم. تاریخ تکوین این بازار آموزشی در ایران معاصر تا دولت سازنده‌گی قابل پی‌گیری است.
بر عکس بی‌برنامه‌گی‌ای که درباره‌ی آموزش فعّالیّت جمعی در ایران می‌گذرد، در برخی از کشورها این‌قدر این موضوع جدّی گرفته می‌شود که تقابل دو سطح فعّالیّت فردی و فعّالیّت جمعی را وارد بازی‌های رایانه‌ای کرده‌اند تا از این طریق کودکان را در دنبال کردن به‌ترین گزینه‌های عمل و تصمیم‌گیری آموزش دهند (برای مثال بنگرید به (Kaptelinin & Cole, http://lchc.ucsd.edu

8. به نظر شما در حالی که الگوی کار جمعی در جهان بیشتر به سمت شایسته‌سالاری حرکت می‌کند، الگوی کار جمعی در ایران تا چه میزان از نسبت‌های قومی و خویشاوندی تأثیر پذیرفته است؟
کارهای جمعی مبتنی بر روابط اجتماعی غیرداوطلبانه و مبتنی بر الزامات اجتماعی مختلف، من جمله روابط خویشاوندی و قومی، همیشه در ایران وجود داشته است و هنوز هم وجود دارد. مهم این است که اشکال مدرن کار جمعی نیز قوت بگیرد و رواج پیدا کند. هم‌چنان‌که اشاره کردید مهم این است که افراد بر حسب امکانات و شایسته‌گی‌های خود به‌نحو داوطلبانه به دور هم جمع شوند و تصمیم گروهی بگیرند و مسؤولیّت بپذیرند و هم‌آهنگ عمل کنند و منافع گروهی را بر منافع فردی ترجیح دهند. این چیزی است که ما امروزه بیش از پیش بدان نیازمندیم و کم‌تر در جامعه‌ی ما دیده می‌شود. شاید اگر مجال لازم برای فعّالیّت اجتماعی به زنان ایرانی داده شود، آنان موفّق‌تر از مردان عمل کنند. به‌نظر می‌رسد به‌خاطر محرومیّت طولانی از حضور اجتماعی، انگیزه‌های آن‌ها در پرداختن به این نوع فعّالیّت‌ها بیش‌تر از مردان است. در هر صورت، دلایل و علل این امر هر چه باشد، به‌نظر می‌رسد زنان آماده‌گی بیش‌تری برای مشارکت در کار جمعی دارند. ظاهراً برخی تحقیقات در دنیا مؤیّد این مدّعا است: «چندین مطالعه نتیجه می‌گیرند که زنان تمایل بیش‌تری برای تمرکز بر مسؤولیت و نیز مراقبت از دیگران دارند تا مردان» (Furseth & Repstad, 2006: 119). به هر حال، این موضوعی است که نیازمند بررسی است.

9. در حالی که جغرافیای تولید علم در جهان به سمت همکاری‌های آکادمیک بین‌المللی حرکت می‌کند، آیا ایرانی‌ها می‌توانند در حوزه‌ی تولید علم و مناسبات آکادمیک وارد کار جمعی شوند؟ موانع این مسأله را در حال حاضر چه می دانید؟
نخستین نکته در این باب، موانع اداری و مالی است. محقّقان و استادان دانش‌گاه از امکانات لازم برای ورود بی‌دغدغه به این‌گونه امور برخوردار نیستند. دغدغه‌ی تأمین شرایط اولیه‌ی زنده‌گی مجال چندانی برای بسیاری از آن‌ها به منظور انجام چنین فعالیت‌هایی باقی نمی‌گذارد. وقتی یک استاد مجبور است در چندین دانش‌گاه تدریس کند تا هزینه‌های زنده‌گی‌اش را تأمین نماید، نمی‌توان چندان بر وی خرده گرفت. علاوه بر این موانع ساختاری، موانع فرهنگی و اخلاقی نیز قابل ذکر است. در این مورد تا آن‌جایی که من آشنایی دارم و تجربه کرده‌ام، همان موانعی که در میان مردم کوچه و بازار هست در میان دانش‌گاهیان نیز متأسّفانه وجود دارد. مسؤولیّت‌ناپذیری، خودخواهی، ناهم‌آهنگی، و نظم‌ناپذیری به‌نظر می‌رسد خصوصیات مشترک بسیاری از ما ایرانی‌ها است. شانه خالی کردن از زیر بار مسؤولیت و بهره‌مند شدن بدون هزینه دادن هم در میان مردم عامّی وجود دارد و هم در میان اهل علم. من دست‌کم در چندین انجمن علمی و شرکت تحقیقاتی عضو بوده‌ام. در همه‌ی آن‌ها وجود اَشکالی از این خصوصیّات را کم‌وبیش مشاهده کرده‌ام. خودانتقادانه عرض کنم که اغلب ما از دعوت برای پذیرش یک منصبِ واجدِ نان و جاه استقبال می‌کنیم اما از دعوت برای پذیرش مدیریتِ داوطلبانه و بی‌‌اجرت و شهرت چندان خشنود نمی‌شویم.

10. به نظرتان کار جمعی در ایران بیشتر از کدامیک از سه الگوی رقابت، همکاری و هم‌افزایی پیروی می کند؟
پاسخ به این‌گونه پرسش‌ها نیازمند کار تجربی در مورد مصادیقی از فعّالیّت‌های جمعی و بررسی سرگذشت‌ آن‌ها است و به‌نحو ذهنی نمی‌توان به چنین پرسشی پاسخ گفت.

11. تاثیر نهادهای اجتماعی مبتنی بر کار جمعی نظیر NGOها برای برپاشدن و تداوم کار جمعی در ایران چگونه است؟
این سازمان‌ها اهمیّت اساسی دارند. با این‌ حال، باید کیفیّت گردآمدن افراد در این سازمان‌ها را نیز بررسی کرد. هر یک از آن‌ها سرگذشتی خاص خود دارند. نمی‌شود بدون وارسی ساختار واقعیِ سازمانی‌شان و نوع روابط افراد در این سازمان‌ها درباره‌ی آن‌ها قضاوت کرد. صرفِ عنوانِ سازمانِ مردم‌نهاد برای داوری درباره‌ی آن‌ها کافی نیست.

12. آیا در ایران فرهنگ کار جمعی ایثارطلبانه است یا فایده‌گرایانه؟ به‌نظر می‌رسد بسیاری از فعّالیّت‌های جمعی در ایران به دلیل ایثارگری برخی افراد سرپا می‌ماند و به‌محض این‌که چنین افرادی کنار می‌روند کار جمعی نیز تعطیل می‌شود. لذا کار جمعی‌ای می‌تواند تداوم داشته باشد که افراد همه‌گی از برخی منافع معین بهره‌مند شوند و از فعّالیت‌شان راضی باشند. به‌عبارت دیگر، سازمان‌های داوطلبانه‌ای که از ساز و کار عقلانی‌تری برخوردار اند، می‌توانند پای‌دارتر باقی بمانند.

13. آیا فضای مجازی می‌تواند سبب ساز تحول در الگوهای کار جمعی شود؟ فضای مجازی نیز بستری برای آشنایی افراد با یک‌دیگر فراهم می‌آورد و فعّالیّت‌های جمعی را تسهیل می‌کند و برخی موانع را از میان برمی‌دارد. با این‌حال، باز هم عمل‌کرد خود افراد است که تعیین‌کننده است.

14. توصیه‌های دینی بسیاری درباره‌ی انجام فرایض به جماعت وجود دارد. این توصیه‌های مذهبی تا چه حد در حوزه‌هایی غیر از رفتار مذهبی منجر به کنش‌های جمعی گسترده شده‌ است؟
دین نیروی بالقوّه‌‌ای برای فعّالیّت‌های جمعی بوجود می‌آورد و افراد را برمی‌انگیزد که از منافع آنی خود فاصله بگیرند و آن را در پای منافع اخروی فدا کنند. لذا دین پتانسیل مهم و مناسبی برای فعّالیّت‌های جمعی فراهم می‌سازد. هر جا که مردم با انگیزه‌های دینی به فعّالیّت‌های اجتماعی غیردینی می‌پردازند، امکان موفّقیّت بیش‌تر است. این موضوع ارزش‌مندی برای انجام تحقیقات جامعه‌شناختی است که امیدوار ام بدان پرداخته شود.

15. علی‌رغم اینکه در یک دهه‌ی گذشته احزاب یا NGOهایی که توانایی شکل‌دهی به الگوهای کار جمعی سیاسی و انتخاباتی در میان مردم را داشته باشند شاهد نبودهایم، اما به‌ناگاه در روزهای پایانی انتخابات ریاست جمهوری اخیر شاهد شکل‌گیری یک الگوی کار سیاسی جمعی در قبال کاندیدای پیروز بودیم، شکل‌گیری این کنش سیاسی جمعی را چگونه می‌توان توضیح داد؟ این نوع فعّالیّت‌های خودجوش و عمومی، اغلب اوقات ناشی از وحدت‌ در مقابل موانع و نیروهای مقابله‌گرِ مشترک است. لذا در وضعیّت‌هایی که جریان و جنبشی اجتماعی علیه یک وضع خاص شکل می‌گیرد، ما شاهد این نوع پدیده‌ها هستیم. لذا این پدیده‌ها گذرا و مقطعی هستند. ما نیازمند الگوهایی از فعّالیّت‌های جمعی در حالت عادی و جاری امور هستیم. تداوم و گسترش این نوع فعّالیّت‌ها و نهادینه شدن آن‌ها است که اهمیّتی اساسی دارد.

منابع و مآخذ

Furseth, Inger and Repstad, Pal (2006) An Introduction to the Sociology of Religion: Classical and Contemporary Perspective. Ashgate Publishing Company.
Victor Kaptelinin1, Michael Cole2. “Individual and Collective Activities in Educational Computer Game Playing”.
http://lchc.ucsd.edu/People/MCole/Activities.html.Thursday, July 18, 2013

No comments yet»

بیان دیدگاه