سرآغاز: من از طرفداران یا اگر دقیقتر بگویم دیوانهی ورزش فوتبال هستم. در جوانی عمر زیادی را در فوتبال سپری کردهام و بسیار از آن لذّت بردهام. هنوز هم فوتبال را دنبال میکنم و از دیدن فوتبال لذّت میبرم و اگر امکانی دست دهد باز هم فوتبال میکنم. اگرچه الآن خیلی اُفت کردهام. دیگر ورزشها را هم دوست دارم و اصولاً اخبار ورزشی را دنبال میکنم و از طرفداران جدّی برنامهی تلویزیونی 90 هستم. مدتها است که رفتارهای غیراخلاقی و غیرمدنی ورزشکاران و دیگر نیروهای فعّال در عرصهی ورزش مورد توجّهام بوده است. بالاخره، نتوانستم در این مورد ساکت بنشینم و طی یادداشتی که امروز دوشنبه 23 دی 1392 در صفحهی ورزش (صفحهی 13) روزنامهی شرق با اندکی تلخیص منتشر شد، واکنشهای اخیر سرمربی پرسپولیس را به برخی از نقدهای برنامهی 90 مورد نقد قرار دادهام. موضوع برمیگردد به قلیان کشیدن برخی از اعضای تیم ملی امید (زیر 22 سالهها) در حالیکه در دورهی برگزاری یک بازی تدارکاتی در کیش بهسر میبردند. عادل فردوسیپور مجری برنامهی 90 این موضوع را مورد نقد قرار داد و از ان تحت عنوان "قلیون گیت" نام برد. بهدنبال آن کمیتهی انضباطی این بازیکنان –از جمه دو بازیکن پرسپولیس- را محروم کرد. همین امر سبب واکنش شدید سرمربی پرسپولیس به برنامهی 90 شد. سخنان وی را میتوانید در نشانی زیر مطالعه کنید: http://titr.co/view/26052570
قبیلهگرایی علیه نقد رسانهای:
نقد واکنش سرمربی پرسپولیس علیه برنامهی 90
اینکه رسانهها رکن چهارم دموکراسی است بارها گفته و نوشته شده است. متفکّران مسلمان نیز به اشکال مختلف یادآوری کردهاند که امروزه یکی از ساز و کارهای اجرایی کردن آموزهی امر به معروف و نهی از منکر استفاده از رسانهها است. در واقع، رسانه ابزار مهمی برای نظارت بر عرصهی عمومی است و نقد رسانهای را یکی از امکانات مهم برای پیشگیری و مهار فساد تلقی کردهاند. از سوی دیگر، نقدناپذیری از سوی صاحبنظران مختلف بهعنوان منش و خصلتی نامطلوب و ناموجّه مورد بحث قرار گرفته است. معمولاً همهی ما از دولتمردان، سیاستمداران، و مدیران انتظار داریم که نقدپذیر و نیز پاسخگو باشند و برای نقد نظام سیاسی معمولاً و البته بهحق، دستی و رویی گشاده داریم. اما پیکان نقد رسانهای فقط معطوف به حکومت و نهادهای سیاسی نیست بلکه نقد رسانهای، فرهنگ عمومی، سازمانهای مدنی، روشنفکران، روحانیان، و یکایک اقشار و گروههای اجتماعی را دربرمیگیرد. لذا مقابله با نقد رسانهای نه فقط زیبندهی حکومت و نهادهای سیاسی نیست زیبندهی هیچ سازمان، گروه، قشر و یا فردی نیز نیست.
یکی از علل مقابله با نقد رسانهای، منش و خصلت قبیلهگرایانه و ضدمدنی افراد، گروهها، و سازمانها است. قبیلهگرایی یا به تعبیر فنّیتر خاصگرایی، به این معنا است که هر فرد، گروه، یا سازمانی قلمرو و حوزهی منافعی را برای خود تعریف میکند و خود را موظّف میداند که بهحق یا نابهحق و به هر طریقی از آن قلمروی منافع دفاع کند. لذا قبیلهگرایی، منش و رفتاری ضدمدنی است. مدنیّت یعنی پذیرش و التزام به قواعد اجتماعیِ عام. در مقابل، قبیلهگرایی یعنی نفیِ قواعدِ عام و عدم التزام به آن بهخاطر حفظ منافع قبیله، گروه، فرد یا سازمان.
واکنش سرمربی باشگاه پرسپولیس در موارد اخیر علیه برنامهی 90 دقیقاً مصداق این نوع قبیلهگرایی است. علی دایی در واکنش به فردوسیپور گفته است: "من متاسفم برای فوتبالمان که یک برنامه تلویزیونی به آن خط و خطوط میدهد و به دروغ عنوان میکند قلیان یک نوع دوپینگ است، این یعنی چه؟ چه کسی گفته قلیان دوپینگ است؟ قلیان در جامعه ما وجود دارد اما برای ورزشکار اصلا درست نیست که در جای عمومی به دنبال قلیان کشیدن و این مسایل باشد. یک آقای کافی شاپی را روی خط یک برنامه تلویزیونی و رسانه ملی میآورند و مسایلی را مطرح میکنند که به نظرم دور از شأن فوتبال این مملکت است. اصلا من میگویم قلیان کشیدهاند که کشیدهاند به شما چه ربطی دارد؟ مگر شما داروغه محل هستید که میخواهید درباره موضوع مانور کنید؟ شما چه کاره فوتبال هستید یا چه کاره این ورزش هستید که میآیید و میخواهید همه را تحتالشعاع خود قرار دهید و درباره قلیان کشیدن بازیکنان حرف بزنید" (روزنامهی شرق، 21 دی 1392، ص 21). همچنین واکنش علی دایی به خطاهای بسیار خشن پیام صادقیان که مورد بررسی برنامههای قبلی نود قرار گرفته بود، مصداق دیگری از این منش و خصلت قبیلهگرایانه است. امثال علی دایی و مدیران و دستاندرکاران باشگاههای ورزشی و خود ورزشکاران باید با نقش انتقادی رسانهها آشنا شوند و آموزش ببینند که چهگونه با خبرنگار، رسانهها و عوامل مربوطه رفتار کنند. آنان باید رفتار مدنی را بیاموزند و در قبال موقعیت و منصبی که برعهده گرفتهاند پاسخگو باشند. نقد رسانهای که برنامهی نود به خوبی در حوزهی فوتبال انجام میدهد، وظیفهی ذاتی یک رسانه است و دور از شأن فوتبال ایران است که سرمربی و یا دیگر عوامل یکی از معروفترین و پرطرفدارترین باشگاههای فوتبال ایران، قبیلهگرایانه و ضدمدنی رفتار کنند. سرمربی پرسپولیس گفته است: "حالا ما این حرفها را میزنیم و من فقط میخواهم از حق تیم خودم دفاع کنم نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر" (شبکهی خبری تحلیلی تیتر 1، 20 دی 1392). اما قبیلهگرایی است که قانون و ضوابط فقط آنجا که به نفع ما است اجرا شود و هر جا که علیه ما بود، مورد حمله و هجوم ما قرار گیرد. تکرار چنین واکنشهایی باعث تأسّف است و نشان میدهد که رشد فرهنگی و مدنی چهقدر در حوزهی ورزش ضعیف و ناچیز است. وقتی عوامل و نیروهای دستاندرکار باشگاههای ورزشی ما اینچنین از رفتارهای ناهنجار بازیکنان دفاع میکنند، طبیعی است که ماحصل این عملکرد وقوع همان نوع رفتارهای زشتی باشد که چندی پیش توسط دو تن از بازیکنان پرسپولیس رخ داد و خوراکی برای خبررسانی رسانههای بین المللی فراهم شد.
بیان دیدگاه