زیر سقف آسمان

زیر سقف آسمان مقام یک جست وجوگر است.

دیوانه و مدیریت خدا!

سرآغاز: وجود شر در عالم فکری است که همواره ذهن مردمان را به پرسش وامی‌داشته است. در جهانی که در آن تفکر دینی به‌نحوی همه‌جانبه مسلط بود سخن گفتن از شر و پرسش از بی‌نظمی عالم و بی‌تدبیری خداوند (به قول حضرات نعوذ بالله!) رسما ممکن نبود. لاجرم در عصر تسلط همه‌جانبه‌ی تفکر دینی که خدا موجودی پرسش‌ناپذیر می‌بود و می‌نمود، پرسش از خدا و به سخره گرفتن او و مدیریت‌اش از قول دیوانه‌گان و سفها بیان می‌شد. دو نمونه‌ی زیر را باز هم از منطق‌الطیر عطار نیشابوری به تصحیح استاد محمدرضا شفیعی کدکنی (1387: 195 و 195) تقدیم مخاطبان ارج‌مند می‌کنم. زیر سقف آسمان دیوانه‌گی هم عالمی دارد!

[دیوانه و مدیریت خدا]

گفت آن دیوانة تنْ‌برهنه/ در میانِ راه می‌شد گرْسنه
بود بارانی و سرمایی شگرف/ تر شد آن سرگشته از باران و برف
نه نهفتی بودش و نه خانه‌ای/ عاقبت می‌رفت تا ویرانه‌ای
چون نهاد از راه در ویرانه گام/ بر سرش آمد همی خشتی زبام
سر شکستش خون روان شد همچو جوی/ مرد سویِ آسمان برکرد روی
گفت "تا کی کوسِ سلطانی زدن/ زین نکوتر خشت نتوانی زدن؟"

خاست اندر مصر قحطی ناگهان/ خلق می‌مردند و می‌گفتند: نان
جملة رَه خلق بر هم مرده بود/ نیم زنده، مرده را می‌خورده بود
از قضا دیوانه‌ای چون آن بدید/ خلق می‌مردند و نامد نان پدید
گفت "ای دارندة دنیا و دین/ چون نداری رزق، کمتر آفرین!"

۱ دیدگاه»

  زمانیان wrote @

سلام دکتر عزیز
از دیدن تان خوشحالم. قلم تان تواناتر و عمرتان به درازای عمر نوح باد.
لابد کتاب دریای جان را که در دو جلد در سالهای قبل منتشر شده است، دیده اید. در آن جا بحث مفصلی در باره انواع گفتگوها و سبک های سخن گفتن با خدا توضیح داده شده است و مثال های زیبای تاریخی را آورده است. خواندنی است. یکی از آنها همین نوع سخنانی است که شما به آن اشاره کرده اید.
خرد منتقد منتظر نقد شما در باره ی الهیات جنبش سبز است


بیان دیدگاه