سرآغاز: این یادداشت را بنا به درخواست یکی از مجلّات کشور بهمناسبت ماه رمضان نوشتهام امّا آنطور که به من اطّلاع دادهاند از محتوای نوشتهام نگران گشتهاند؛ یحتمل مشکلی برای مجّله پدید آورد. من به آنان حق میدهم. مجلّهای که تازه کار خود را آغاز کرده است روا نیست خطر کند و آسیب ببیند. لذا اینجا منتشر اش میکنم بلکه تا ماه رمضان تمام نشده، فایدهای داشته باشد.
روایتی غیررسمی از ماه رمضان در ایران
روزهداری عملی عبادی است و یکی از مهمترین اهداف عبادات در ادیان، خودسازی است. امّا خودسازی فردی خود مقدّمهای است برای جامعهسازی. محصول این خودسازی میبایست در رفتار اجتماعی مردم دیندار بروز و ظهور داشته باشد و از آنان انسانهایی مؤثّر و مفید و رهاییبخش بسازد. امّا در جامعهی دینی گاهی خود اعمال دینی و عبادات ممکن است بهانهای برای تخریب سرمایههای اجتماعی و انسانی شود. در این صورت، میتوان گفت که نقض غرض شده است و دین و حیات دینی مردم نتایجی ضدّ مقاصد خود بهبار آورده است. معمولاً دربارهی ماه رمضان و روزهداری در این ماه، تصویری مطلوب و بینقص ارائه میشود. ماه رمضان ماهی آکنده از معنویت و برکت به تصویر کشیده میشود و روزهداری همچون مراسم عبادیای معرفی میشود که از هر جهت به رشد و تعالی معنوی و اعتلای اخلاقی روزهداران منجر میشود. امّا این تصویرسازی و روایتگری از ماه رمضان و روزهداری که از منظر نگاه دینی رسمی ارائه میشود، چه بسا با واقعیت همخوانی نداشته باشد. بنابراین، میبایست روایتهای غیررسمی را هم مورد بررسی قرار داد و از جوانب دیگر نیز موضوع را دید. در اینجا میکوشم بهاجمال و بر اساس تجربههای شخصی و مشاهدات پراکندهام، روایت خاصِّ خود ام را از تجربهی روزهداری در ماه رمضان و مسائل مربوط بدان که اغلب در روایت رسمی مغفول واقع میشوند، بپرورم. برای شروع، میبایست از نخستین تجربهها آغاز کنم: از تجربهی روزهداری و ماه رمضان در خانواده.
در خانوادهی مذهبی ما روزه جایگاه خاصّی داشت و هنوز هم دارد؛ با آنکه دیگر بر سر سفرهی افطاری ما نه مادری هست و نه پدری و نه مادر بزرگی و نه حتّا صدای ربّنای شجریانی. آن عزیزان که برکت زندهگی بودند و لذّت معنوی سفرهی افطار و سحری را به ما چشاندند، به دیار دیگر سفر کردهاند و جایشان خالی است. اذان مؤذنزاده را هم باید بعد از کانال به کانال کردن تلویزیون پیدا کرد و شنید. آنقدر روزه در خانوادهی ما مکانت داشت که آن چند نفری که نماز نمیخواندند هم نمیتوانستند از حظّ و لذّت معنوی بیحدّ روزهداری چشم بپوشند. هنوز هم بنا به عادت خانوادهگی برخی از برادران و خواهرانام یک روز زودتر از آغاز ماه رمضان روزه میگیرند و بهاصطلاح به استقبال ماه رمضان میروند. ما لذّت معنویت روزهداری در ماه رمضان را در حلقهی خانوادهگی چشیدیم. هنوز تهماندههایی از آن حظِّ معنوی وصفناپذیر در ما هست؛ بهرغم همهی تغییراتی که کردهایم.
امّا ماه رمضان از همان موقع هم با دشواریهایی همراه بود. نخستین مشکل من در نوجوانی و جوانی به سحرخیزی و بیدار شدن از خواب سنگین بود. هر شب چند نفر به صورت پیدرپی رسالت بیدار کردن مرا بر عهده میگرفتند. نفر اوّل بیتردید همیشه ناکام بود. بعدها که بزرگتر شدم و مسؤولیّت زندهگی خانواده را پذیرا شدم دشواریهای روزهداریی یکماهه را بیشتر دریافتم و دانستم که توصیف نگاه رسمی دینی از ماه رمضان چهقدر از توصیف واقعیت مسائل این ماه فاصله دارد. در ادامه به برخی از مسائل نامطلوب مربوط به ماه رمضان و روزهداری میپردازم.
بر اساس همان تربیت سنّتی پدر روحانیمان در خانواده، دریافته بودیم که عدّهای به هر دلیلی در ماه رمضان روزه نمیگیرند [1] و ما حق نداریم به آنها توهین کنیم و یا بر آنها سخت بگیریم. نمیدانم اصلاً او چنین چیزی را مستقیماً به ما آموخت یا نه، ولی ما خود این را دریافتیم. بهتدریج دریافتیم که ماه رمضان برای آنانکه نمیتوانند روزه بگیرند با چه دشواریهایی میتواند همراه باشد. لذا همیشه مواظب بودیم که روزهداری ما، روزهخواران را به تکلّف و عذاب دچار نکند [2]. برای مثال، تهیهی وعدههای غذایی برای کسانی که به هر دلیل نمیتوانستند روزه بگیرند، برای ما تجربهی جالب و دوستداشتنیای بود. احساس ما همیشه این بود که اینطوری روزهداری ما خالصانهتر است. روزهدار نباید از روزهخواری کسانی که روزه نمیگیرند، به هم بریزد و آشفته شود. چون اصل بر برائت است ما میبایست حق روزهخواری آنان را بهرسمیّت بشناسیم و اگر میزبان آنان بودیم، میبایست با زبان روزه وعدههای غذایی مناسبی را برای آنان تدارک ببینیم.
باری، بعد از انقلاب این دشواری زندهگی در ماه رمضان برای روزهخواران بیشتر و بیشتر حس میشد. وقتی روزهخواری در ملأ عام جرم باشد، کار آنان که روزه نمیگیرند بسیار دشوار خواهد شد. از اینجا بود که رفتهرفته به روی دیگر چهرهی ماه رمضان بیشتر اندیشیدم؛ چهرهای از ماه رمضان که معمولاً در روایت رسمی دینی مغفول میماند و حذف میشود. بعدها که بهعنوان محقّق در جامعهشناس دین در باب ادیان دیگر مطالعه کردم دریافتم که ظاهراً در هیچ دین دیگری چنین دورهی طولانیی روزهداری وجود ندارد. بر حسب این اوصاف، حال اندکی در باب این چهرهی محذوف رمضان سخن میگویم با هدف اینکه تذکّری باشد برای توجّه به ابعاد نه چندان مثبت این اعمال دینی و عبادت. به هر حال همهی اعمال و مناسک و امور دینی مثل همهی امور انسانی و اجتماعی دیگر میتوانند هم آثار مثبت و هم آثار منفی داشته باشند. دینداران بیش از دیگران میبایست به آثار منفی حیات دینی توجّه کنند و بدانها وقوف داشته باشند و درصدد رفع آنها برآیند. در اینجا برخی از ویژهگی منفی ماه رمضان را بهترتیب از کماهمیّتترین تا مهمترین ذکر میکنم. برخی از این آثار و ویژهگیهای منفی بیشتر فردیاند و دامنهی تأثیرگذاریشان از حیطهی زندهگی شخصی و یا حدّاکثر روابط بیناشخصی فراتر نمیرود امّا دامنهی تأثیرگذاری برخی دیگر از حیات فردی تا کل جامعه را دربرمی گیرد:
1. دهن روزهداران بوی بدی میدهد. لذا بهخاطر این بوی بد که ناشی از مدّت طولانیی نخوردن و نیاشامیدن و خشک شدن دهان است، حرف زدن با روزهداران میتواند مشمئز کننده باشد. من خود بارها این موضوع را تجربه کردهام و لذا از اینکه من نیز میتوانم برای دیگران مشمئزکننده باشم، نگران شدم. امّا متأسّفانه آدمی وقتی که روزه دارد عملاً این مشکل را از یاد میبرد و دیگران را آزار میدهد. البته، بهنظر میرسد پزشکان میتوانند با چند توصیهی ساده این مشکل را برطرف کنند؛ بهشرطی که روزهداران این موضوع را جدّی بگیرند. همچنین بهسادهگی میتوانیم در روزهای ماه رمضان حین سخن گفتن با دیگران دستمالی جلوی دهانمان بگیریم تا بوی بد دهانمان دیگران را آزار ندهد. بهنظر ام خوب است رسانهها از جمله تلویزیون به این موضوع بپردازند تا مردم روزهدار، نگران مشمئزکنندهگی احتمالیشان در وقت سخن گفتن بشوند.
2. مشکل دیگر مشکل تنظیم برنامهی خواب است. این مشکلی است که من همیشه حتّا از نوجوانی با آن دست به گریبان بودهام. در ماه رمضان آدمی نمیداند که چه وقت باید بخوابد و چه وقت بیدار شود. فاصلهی بین افطار و سحر -بهویژه در فصول بهار و تابستان- چندان زیاد نیست. لذا مشکل کمخوابی بسیار آزاردهنده میشود؛ بهخصوص برای کسانی که بنا به علل فیزیولوژیک حتماً باید هشت ساعت کامل بخوابند. بعد از سحری خوردن نیز نمیتوان بلافاصله خوابید. در نتیجه کسانی که سر کار میروند، دچار مشکلی اساسی میشوند. یا باید از مشکل کمخوابی رنج ببرند و یا باید قید کار یا بخشی از زمان کار را بزنند.
3. مشکل دیگری که برخی از پزشکان بر آن تأکید میکنند ننوشیدن آب در مدّت طولانی روزهای بلند تابستانهای گرم است که از نظر برخی از پزشکان میتواند به کلیهها و یا دستگاه گوارش آسیبی جدّی وارد کند. سال گذشته بود که آیتالله بیات فتوایی جالبی در باب نوشیدن اندکی آب در زمان روزهداری برای آن کسانی که از فرط تشنهگی بیطاقت میشوند، صادر کرد؛ فتوایی که میتوانست این مشکل را نیز رفع کند و از دشواری جانکاه روزهداری در تابستانهای بلند بکاهد و از این طریق حتّا مانع از افزایش روزهخواران شود. اما مخالفت تند برخی از فقهای دیگر (مثل آیتالله مکارم شیرازی) مانع از شکلگیری تحوّل فقهی کوچکی در باب روزهداری شد.
4. میهمانیهای افطاری اشرافیی منتهی به تلف کردن حجم انبوهی غذا یکی دیگر از ویژهگیهای منفی رمضان در ایران است. یکی از آداب جالب ماه رمضان برگزاری میمهانیهای افطاری است. مسلمانان میتوانند در این میهمانیها و گردهمآمدنها لحظات بسیار خوشی را سپری کنند و نیز از احوال یکدیگر با خبر گردند و بهلحاظ عاطفی و فکری و معنوی داد و ستدی بکنند. اما از دل همین امکان مطلوب، آسیبی برمیخیزد که گاه چهرهی رمضان را بسیار کریه میسازد. این مشکل برگزاری میهمانیهای افطاری تشریفاتی است که متأسّفانه گهگاه در برخی محافل خصوصی و یا حتّا دولتی برگزار میشوند و این با روح روزهداری در ماه رمضان مغایرت دارد. خوشبختانه هنوز در میان مردم این معنا پررنگ است که روزهداری همدل شدن با فقرا هم هست و لذا بسیاری از مردم روزهدار میکوشند آموزهی اِطعام فقرا را از طریق برگزاری سفرههای افطاری عملی کنند. با اینحال، برگزاری سفرههای اشرافی افطاری کم و بیش وجود دارد؛ برنامههایی که در آنها مقداری زیادی غذا تلف و دور ریخته میشود و یا ماه رمضان و مراسم افطاری به مراسم خودنمایی و فخرفروشی بدل میشود. این نوع مراسم اشرافی و تشریفاتیی افطاری در واقع، نقض آشکار آموزهها و ارزشهای اسلامی است و چهرهی ماه رمضان را زشت میسازد. متأسفانه برخی از سایتها گزارش کردهاند که در کشورهای مسلمان حاشیهی خلیج فارس هر ساله مقدار بسیار زیادی غذا در ماه رمضان ضایع و دور ریخته میشود. سرزدن این رفتار از مسلمانان در ماه رمضان و با زبان روزه –رفتاری که آشکارا علیه آموزههای اسلامی مربوط به ماه رمضان و دیگر آموزههای اسلامی است- نشان میدهد که چه بسا مسلمانیی ما میتواند ضدّاسلامی باشد!
5. مشکل دیگر ماه رمضان، مشکل ناتوانی و بیحالی و سستی در انجام امور روزمرّه است. نمیدانم اصلاً کسی در باب تأثیرات اقتصادی احتمالاً مخرّب ماه رمضان مطالعه کرده است یا نه؟ امّا این موضوعی جدّی است و باید مورد مطالعه قرار گیرد. بهنظر میرسد بازده کاری روزهداران در ماه رمضان بهمیزان قابل توجّهی پایین میآید. منی که کار فکری میکنم و برنامهی خوابام را در ماه رمضان کاملاً دگرگون میکنم – و امسال نیز یکی از پیشنهادات کاری در بیرون از منزل را که شروعاش از ماه رمضان بود جدّی نگرفتم- بازده پایین کاری را در ماه رمضان بارها تجربه کردهام. اغلب اوقات بخش قابل توجّهی از روز را میخوابم و مطالعاتام را معمولاً به وقت بین افطار و سحر موکول میکنم. بنابراین، تصوّر میکنم که کسانی که کار یدی انجام میدهند و یا کارمند هستند، بهنحو قابل توجّهی دچار افت بازده کاری میشوند. چنین ویژهگیای چه بسا به اقتصاد کشور لطمه بزند. البته باید اقتصاددانان و برنامهریزان امور اقتصادی در این مورد نظر بدهند.
6. مشکل جدّیی دیگری که ماه رمضان در ایران بعد از انقلاب پدید میآورد، در تنگنا قرار گرفتن شدید مردم روزهخوار است. بخشی از مردم کشور ما بنا به علل و دلایل گوناگون نمیتوانند روزه بگیرند. تعداد این افراد هم زیاد است. بخشی از مردم پیرو ادیان دیگری هستند و لذا بهدلیل عدم مسلمانی روزه نمیگیرند. بخشی از مردم نیز عذر پزشکی دارند. بخشی از مردم هم عذر شرعی دارند. دو دستهی نسبتاً قابل توجّه از مسلمانان اینگونهاند: نخست زنان که نیمی از جمعیّت کشور را تشکیل میدهند، در ایّام معیّنی عذر شرعی دارند. دوّم بخشی از مردم مسلمان اصلاً مسافر اند و روزه بر آنان واجب نیست. بخشی از مردم هم در دوران مدرن یا حتّا پیشامدرن اساساً غیردیندار هستند و عذر سکولاریستی دارند! در هر حال نمیتوان آنان را به زور وادار به روزهداری کرد. متأسّفانه در کشور ما برای این مردمان هیچ جای قانونی و مشخصّی برای روزهخواری تعبیه نشده است. مثلاً معلوم نیست که مسافری که از اقصا نقاط این کشور پهناور به سفر آمده است، در کجای شهر باید رفع تشنهگی و سدّ جوع کند. من فکر میکنم در کشور ما حقوق روزهخواران (حتّا آنها که عذر شرعی دارند) بهکلّی نادیده گرفته میشود. در همین روزهایی که ماه رمضان به نیمه رسیده است، در پارکها و مراکز دیگر بسیار دیدهام که مثلاً افرادی گوشهای یافتهاند و مشغول رفع تشنهگی و گرسنهگی هستند. چه بسا آنان مایل نیستند در برابر چشم مردم روزهدار روزهخواری کنند، اما در خیابانهای شهر جایی نیست که آنان بدانجا پناه ببرند و در آنجا بدون نگرانی از ناراحت کردن هموطنان روزهدارشان، به نیازشان پاسخ دهند. همچنین در ادارات هیچ فضایی برای برای غیر روزهداران تعبیه و تمهید نشده است و آنان دچار تکلّف میشوند. آبسردکنها نیز در هوای گرم تابستان از فضاهای اداری برچیده میشوند و کسانی که روزه نمیگیرند روزهای دشواری را پشت سر مینهند. خلاصه ظاهراً ما روزهداران "ضیافت الاهی" را در ایران با بیتوجّهی و چه بسا خشونت بشریمان تکمیل میکنیم. تصوّر میکنم تبدیل کردن ماه رمضان برای روزهخواران به ماه عسرت و فشار، چه بسا نوعی زندهگی ریاکارانه را ترویج میکند [3]. هر وقت که نگذاریم افراد آنطور که هستند بنمایند، زندهگیشان ریاکارانه و منافقانه خواهد شد. باری، نتیجه این نوع عملکرد در نهایت به واکنش علیه ارزشها و هنجارهای دینی میانجامد. گزارش زیر موردی است مؤیّد این برداشت و استنباط.
روز رمضان، آب یخ فروشی، بزرگراه همت! فرارو – با گذشت دو هفته از ماه مبارک رمضان و حاکمیت فضای روزه داری و عبودیت بر ایران اسلامی، به رغم هشدارهای نیروی انتظامی، هنوز موارد قابل توجهی از روزه خواری علنی و یا امور مرتبط با آن در پایتخت قابل مشاهده است. به گزارش خبرنگار فرارو که بعد از ظهر پنجشنبه در مسیر شرق به غرب بزرگراه شهید همت تهران سرگرم رانندگی بود، پس از بزرگراه مدرس و در میانه ترافیک معمول این قسمت از بزرگراه، تعدادی از دست فروشان بزرگراهی، رانندگان را به خرید بطری های سرد یا یخ زده آب معدنی ای که بر سر دست تکان می دادند، فرا می خواندند. متاسفانه تعداد اندکی از رانندگان و سرنشینان خودروها در برابر دیدگان روزه دارانی که زیر آفتاب گرم تابستان، حکم خدا را گرامی می داشتند، آب می خریدند و در ملا عام می آشامیدند. دست اندرکاران ذی ربط در امر حفظ حرمت هنجارها و ارزش های الاهی و اسلامی باید با تدابیر صحیح، عملا مانع از توهین غافلان به خدا و احکام او در سطح جامعه شوند. از سوی دیگر، تعدادی از مسافران داخلی که روز جمعه به فرودگاه مهرآباد مراجعه کرده بودند، مظاهر گسترده ای از روزه خواری علنی را به فرارو گزارش دادند. به گزارش خبرنگار فرارو، فقدان جای مناسب برای خوردن و آشامیدن کسانی که با عذر موجه از روزه گرفتن محروم اند، جلوی ترمینال چهارم فرودگاه مهرآباد را به مکانی برای روزه خواری آشکار تبدیل کرده است. مقابل این ترمینال، تعداد زیادی از مسافران و همراهان را می بینید که کنار هم نشسته و در برابر دیدگان روزه داران، سرگرم خوردن و آشامیدن اند! البته، شرمندگی برخی از این مسافران مستاصل در نحوه خوردن و آشامیدنشان، قابل مشاهده و توجه است. مسوولان فرودگاه ها و ترمینالهای مسافری، باید با اختصاص فضاهایی مناسب و پوشیده، هم مشکل مسافران گرسنه و تشنه بی طاقت را رفع کنند و هم مانع از هتک حرمت روزه و احکام الاهی شوند. منبع: سایت فرارو، زمان انتشار: 29 تیر 1393، زمان مشاهده: 22 تیر 1393، http://fararu.com/fa/news/198059/%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D8%A8-%DB%8C%D8%AE-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D9%87%D9%85%D8%AA |
لذا بهنظر میرسد حکومت با این نوع قانونگذاری و عملکرد، عملاً مردم را از دو سو به روزهخواری در ملأ عام تشویق میکند: 1) بخشی از مردم عملاً جای مناسبی برای خوردن و نوشیدن در ماه رمضان نمییابند. لذا در ملأ عام میخورند و مینوشند و نتیجهاش از بین رفتن قبح روزهخواری در ملأ عام میشود؛ 2) بخشی دیگری از مردم بهخاطر خشونتورزی در ترویج ارزشها و هنجارهای دینی بهنحو واکنشی اقدام به نقض ارزشها و هنجارهای دینی میکنند. متأسّفانه در چند دههی اخیر در ایران ترویج دین و پاسداری از حریم دین و ایمان با خشونتورزی پیوند خورده است. اگر به مردم احترام بگذاریم آنان خود خواهند کوشید به ارزشها و هنجارهای یکدیگر احترام بگذارند. امّا تحمیل ارزشها و هنجارهای دینی به مردم، منجر به بسط و تعمیق نفرت آنان از دین میگردد [4]. مردم ما کم و بیش آموختهاند که به ارزشها و هنجارهای یکدیگر احترام بگذارند. حتّا بسیاری از خانوادهها در گذشته بهطور سنّتی به فرزندانشان آموزش میدادند که در ماههای عادی هم در برابر چشم مردم غذا نخورند و اگر چنین میکنند بکوشند دیگران را نیز در سفرهی خود بپذیرند و یا به هر ترتیب دیگر (مثل لقمه گرفتن) آنها را در غذای خود شریک سازند؛ زیرا ممکن است کسی گرسنه باشد امّا پول لازم را برای تهیهی غذا نداشته باشد. این یکی از عناصر بسیار مثبت تربیت سنّتی در ایران بوده است. بههمین دلیل هم هنوز کسانی که در وسایل حمل و نقل عمومی بهخاطر گرسنهگی و کمبود وقت و جلوگیری از سر درد احتمالی غذا میخورند، غذایشان را به اطرافیان ناشناس تعارف میکنند. بنابراین، بهتر است حکومت اینگونه امور را به اختیار خود مردم واگذار کند. بیتردید آنان به ارزشها و هنجارهای یکدیگر احترام خواهند گذاشت و راه کنار آمدن با یکدیگر را پیدا میکنند.
7. امّا منفیترین ویژهگی ماه رمضان در ایران، چهرهی غمبار، دنیاگریزانه، و مرگاندیشانهی ماه رمضان است. در نگاه دینی متداول به روزهداری و ماه رمضان در ایران بیش از اندازه بر ذکر عذاب آخرت و یادآوری مرگ و ترس از خداوند تمرکز میشود. لذا ماه رمضان در ایران ماه شادی و نشاط نیست بلکه ماهی غمبار و دنیاگریزانه است [5]. در بسیاری از دعاها و اذکار مربوط به ماه رمضان نیز این محورها پررنگ است و مورد تأکید قرار گرفته است. تا آنجاییکه من اطّلاع دارم در دیگر کشورهای مسلمان مثل لبنان، ترکیه، و غیره با شادی همراه است و در برخی از این کشورها ماه رمضان با چند روز جشن و شادی استقبال میشود و با چند روز جشن بدرقه میگردد. مسلمانان این کشورها در طول ماه رمضان اوقات بسیار شادی را میگذرانند. درونمایههای هر فرهنگی در آداب و مناسک جامعه ریزش میکند و متجلّی میگردد. غمبار بودن ماه رمضان در ایران حاکی از غمبار بودن نگاه دینی متداول در جامعهی ما است. در مجموع، و در مقایسه با دیگر کشورهای مسلمان، بهنظر میرسد ماه رمضان در ایران ماه نشاط و سرزندهگی نیست و این نیز چه بسا سبب شود بخشی از مردم از تجربهی ماه رمضان چندان خشنود نباشند. متأسّفانه برخی تصوّر میکنند رشد معنوی بدون گریه و زاری ممکن نیست! اگر این برداشت در باب نگاه دینی متداول راجع به ماه رمضان قرین صحّت باشد (که البته این مدّعا میبایست با پژوهشهای پیمایشی معطوف به سنجش نگرش مردم دربارهی ماه رمضان صحتآزمایی گردد)، لازم است تجدید نظری مبنایی صورت گیرد و بهتدریج در طی چند دهه برنامهریزی و فرهنگسازی نگرش عموم مردم به ماه رمضان تغییر یابد و ماه رمضان در ایران بدل به ماه معنویت، تکریم بندهگان خدا بهویژه محرومین، و شادی شود. اگر این سه ویژهگی در ماه رمضان بهعنوان سه دستآورد برجسته شود (1. رشد معنوی، 2. انفاق و اطعام و بهطور کلّی تکریم مردم بهویژه مردم محروم و مستضعف، و 3. بسط و تعمیق شادمانی در کشور) ماه رمضان عملاً به پربرکتترین ماه سال تبدیل میشود.
پینوشت
1. چند روز پیش که در تاکسی نشسته بودم آقای راننده پرسید: روزهای؟ گفتم: آری. گفت: «من به دو دلیل روزه نمیگیرم». فکر کردم میخواهد مثلاً بگوید چون بیمار است و مسافر است و از این جور عذرها را برشمرد. گفتم: به چه دلایلی؟ گفت: «به دو دلیلِ گرسنهگی و تشنهگی». گفتم: دلایلتان کاملاً قانعکننده است!
2. در طول این چند دهه تجربهی روزهداری (تقریباً از کلاس پنجم ابتدایی تا حالا) صدها بار به این پرسش که "روزهای؟" چنین پاسخ دادهام: "من روزهام امّا شما راحت باش!" از شما چه پنهان، همین دیروز بود که همین پاسخ را به یکی دادم. نگران بود که نکند او سیگار بکشد و من روزهام باطل شود!
3. از گفتوگو با دوستگرامیام جناب آقای محمّدحسن محقّق معین در تکمیل این فقره استفاده کردهام و در اینجا از ایشان تشکّر میکنم.
4. تا آنجاییکه بهیاد دارم، هرگز بیاحترامی نسبت به روزهداریام را توسّط هیچ کسی حتّا دوستان سکولاریستام تجربه نکردهام.
5. توجّه به این مورد را مدیون تذکّر دوست گرامیام جناب آقای محمد رضا خطیبینژاد هستم و در اینجا از ایشان سپاسگزاری میکنم.
سلام استاد ارجمند
ضمن عرض تسلیت شهادت مولای متقیان امام علی (ع)و قبولی طاعات و عبادات شما ….
مطالبی که در خصوص ماه رمضان نوشته اید کاملا صحیح و به جاست . البته ناگفته نماند در گذشته احتیاج به تبلیغ نبود و امثال ما و جوانان نسل خودمان با میل و رغبت روزه می گرفتند ولی الان خیلی از امور نقش کم رنگی پیدا کرده !!!!؟؟
زنده و پاینده باشید .